دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

۱۰۷ مطلب با موضوع «دیدگاه (نظرات و افاضات)» ثبت شده است

میدانم شما خیلی بامزه اید. مخصوصا وقتی کلمات رکیک وارد فضای شوخی هایتان میشود. اما به بامزه بودن، نه در این دنیا و نه در آن دنیا پاداش دندان گیری نمی‌دهند. شما را به مقدساتتان، اگر در محیط تحصیل یا کارتان با خانم ها در تعامل هستید، کمی رعایت کنید. چیزی نمی شود. شاید بین آن ها هنوز کسی بود که از گزند فیلم ها و ماهواره و جمع های مختلط حقیقی و مجازی و گروه ها و کانال های جک و ... در امان مانده باشد و هنوز حیایش را حفظ کرده باشد. شما دیگر با شوخی ها و کلمات و اصطلاحات مشمئز کننده، امنیت اخلاقی را از او نگیرید.نه شرایط اجازه میدهد آنجا را ترک کند، نه میتواند مستقیما  خودشبابت چنین چیز زشتی اعتراض کند و نه ...

مرد های پر مدعای سرزمین من، حجاب زبانتان را رعایت کنید.


پی نوشت:به اقتضای مطلب، لحن نوشته خطابه ای بود اما متهم ردیف اول خودم هستم. خود سازی کنیم :)

  • مصطفا موسوی

عدالت داشتن و با انصاف بودن سخت است و تمرین میخواهد. یعنی هر لحظه آدم باید از خودش بپرسد آیا واقعا من دارم درست می گویم؟ چون گاهی دقیقا همان لحظه ای که فکر میکنیم حق با ماست، در واقع حق با دیگری ست!

مثال بزنم؟ خب همه دیده اید که یکی از مشکلات ما با مسافر کشان عزیز بحث بر سر پول خورد است، مخصوصا اول صبح ها. و بارها دیده ایم که مسافر به مسافر کش میگوید پول خورد نداری چرا مسافر سوار میکنی؟! درحالی‌حق با مسافر کش است. چون او برای شما کاری انجام داده و شما موظفید مبلغ دستمزد مشخص آن کار را به راننده بدهید! و‌باید آن مبلغ را بپردازید نه مبلغی درشت تر و وظیفه ی فرد مقابل بدانید مسئولیت خورد کردن پول شما را هم داشته باشد!


بامن بیا: آهنگ «دل به دل» همایون شجریان را از اینجا یا از طریق کانال دلستون دریافت کنید و لذت ببرید :)

  • مصطفا موسوی


مشتری گرامی. خودت که میدونی اوضاع اقتصادی مملکت خرابه. ما هم مثل همه. البته ما دیشب نشستیم فکر کردیم دیدیم اگه همه ی چند میلیون نفر مشتریامون (مشتری؟:| ) بیان کارت_بانکی شون رو با قیمت ۲۳۰۰تومن عوض کنن، چند ده میلیارد پول نصیبمون میشه و خیلی حال میده.

چی؟ نمیخوای؟ بابا شوخی کردم، میخوایم همونطوری که توی پیامک ارسالی گفتیم خدمات کارت رو بهینه کنیم. یعنی زین پس با این کارت میتونی سوار اتوبوس شی، بلیط قطار بخری، استخر بری، کتاب بخری، باهاش‌میتونی لای دندونتو بعد از غذا پاک کنی، به وای فای نامحدود وصل شی، باهاش خودتو ماساژ بدی،گشنه ت شد تکونش بدی غذا ازش‌میاد بیرون، سوارش شی پرواز کنی بری اینور و اونور، و هزارتا کار دیگه. حتی بدون این که توش پول باشه! باورت میشه ؟؟ بوخودا ! پس ۲۳۰۰ که پولی نیست، بیا انجامش بده عزیزم. بیا عزیزمممم. بیااااا


پی نوشت: ولی‌کور خوانده اند! فردا صبح که رفتم‌حسابم را بستم و بانکشان ورشکسته شد حساب کار دستشان می آید! این عینک آفتابی من کو؟ 😎


پی نوشت دوم: یکی از مخاطبین گرامی از بنده خواستن وبشون رو‌تبلیغ کنم. چشم. دوستان این وبلاگ «زندگیمون قصه نبود»ه. متعلق به آقای محمد راد:)

  • مصطفا موسوی

نمیدانم فیلم سیزده_۵۹ را دیده اید یا نه؟  رزمنده ای که در دوران جنگ به کما می رود و حالا بعد از قریب به ۳۰ سال در حال به هوش آمدن اند. و خانواده و دوستانش در تکاپوی آن هستند که چطور او را با واقعیت ها مواجه کنند. از واقعیت های زندگی شخصی اش تا شرایط جامعه سی سال پس از جنگ. و‌در نهایت مواجه شدن دردناک او با آرمان شهرش که حالا حسابی از آرمان ها خالی است...

با شنیدن خبر زنده بودن احتمالی جاویدالأثر احمد_متوسلیان نا خودآگاه یاد این فیلم افتادم. واقعا اگر خدا کند و خبر راست باشد و وعده ی بازگرداندنش راست باشد، همرزم هایش چطور می_خواهند توی چشم هایش نگاه کنند؟!


با من بیا: میتوانید آهنگ زیبای خاطرات نیمه جان از علیرضا عصار با حال و‌هوای بعد از جنگ را از اینجا دریافت کنید :)


  • مصطفا موسوی
ریا کارند. پشت ریش و چادرشان قایم می شوند. همین مذهبی ها از همه بدترند. کسی که مذهبی نیست توقعی از او نمی رود ولی کسی که مذهبی است باید باطنش هم مطابق با اسلام باشد...
شما هم اینگونه فکر می کنید؟ یا دیده اید کسانی را که اینگونه فکر کنند و این جملات را بگویند؟
خب مشکل از جایی شروع می شود که خط کش و ترازمان برای مذهبی ها سختگیرانه تر می شود. و فکر می کنیم کسی که ظاهرش درست1 بود باید باطنش هم درست باشد. خب این مسئله حقیقت است اما واقعیت نیست. یعنی یک آدم غیر مذهبی ممکن است 10 درصد ظاهرش و 10 درصد باطنش درست باشد. اما یک آدم مذهبی ممکن است 80 درصد ظاهرش و 50 درصد باطنش درست باشد. خب این دیگر عمق دید ما و انصافمان را می رساند که زوم شویم روی این سی درصد مغایرت ظاهر و باطن یا روی آن 40 درصد درست تر بودن آن آدم!
خب بدیهی است که درست کردن ظاهر بسیار آسان تر از درست کردن باطن است و برای همین هم زودتر حاصل می شود. اما از کجا میدانیم آن آدم برای درست کردن باطن هم تلاش نکرده یا نمی کند؟ مگر به همین سادگی است باطن را تا این حد خوب کردن؟
من خودم شخصا بین مذهبی ها انسان های خوب، اخلاق مدار، قانون مدار و فهیم بسیار بیشتر دیده ام تا بین یک جمع معمولی2  و حتی یک جمع منورالفکر3 ! و اکثر اوقات بهترین دوستانم را در چنین جمع هایی یافته ام.

پانویس 1 - اینجا ظاهر یعنی رفتار ظاهری و درست یعنی مطابق با اسلام
پانویس 2 - در واقع جمع دوم غیر معمولی است! اما به سبب رایج بودن معمولی به نظر میرسد!
پانویس 3 - اینجا یعنی کسانی که مذهب را منسوخ میدانند
پی نوشت 1 : این که از مذهبی ها با ضمیر سوم شخص جمع اشاره کردم فقط اقتضای نوشته بود، وگرنه من خودم همیشه تمایل داشته ام که اینگونه باشم هرچند به قدر کافی موفق نبوده ام.
پی نوشت 2 : قبول کنید آزادی بیان فقط این نیست که ما بقیه را نقد و تمسخر کنیم و بقیه اگر چنین کردند سرکوبگر آزادی بیان اند!
  • مصطفا موسوی
این پست به هیچ وجه تخصصی نیست، تا انتها بخوانید!
در طراحی اجزا یکی از مهم ترین مباحث در تعیین طول عمر یک قطعه، «خستگی» است. مقاومت به خستگی میزان تحمل یک قطعه در مقابل بارگذاری متناوب است. شما ممکن است قطعه ای داشته باشید که اگر تنش ۱۰۰کیلو پاسکال را به آن وارد کنید آخ نگوید ولی همان قطعه زیر بار متناوب تنها ۴۰ کیلو پاسکال٬ که یک بار در یک جهت و یک بار در جهت عکس باشد خیلی زود بشکند (مثل شکاندن یک قطعه آلومینیومی با خم و راست کردن متناوب).
می خواهم بگویم اگر با کسی رابطه ای دارید، از هر نوع و با هر عنوانی، یک روز خمش نکنید و یک روز راست. می شکند.
  • مصطفا موسوی

گناه ها ماهیت های متفاوتی دارند. بعضی گناه ها کار راه اندازند. دروغ معمولا اینگونه است. بعضی گناه ها سودآورند. مثلا غلو در معامله (که بدجوری رایج است). بعضی گناه ها تسکین دهنده اند. مثل فحش دادن. اما بعضی گناه ها واقعا لذت بخش اند. من تا به این سن که رسیده ام گناهی لذت بخش تر از غیبت کردن ندیده ام. و بارها به این اندیشیده ام که چرا غیبت انقدر لذت بخش است؟ (البته لذت بخش برای وقتی غرق در گناهی و به زشتی های آن واقف نیستی یا آن لحظه حواست نیست). شما فکر می کنید چرا غیبت اینقطوری است؟

من فکر میکنم وقتی انسان غیبت می‌کند ناخودآگاه و به خاطر ماهیت غیبت کردن، ظاهرا در جایگاه یک انسان کامل قرار می گیرد(یک جایگاه کاملا دوست داشتنی). چون وقتی صفتی را به کسی نسبت میدهد بدیهی ست که خودش فکر میکند آن را ندارد و ناخودآگاه می بیند که اطرافیانی که با او در غیبتش هم سفره اند* هم معتقدند او لابد آن صفت را ندارد که به دیگری نسبتش می دهد. پس هر چه بیشتر بگوید و صفات بد بیشتری برای سوژه بشمارد، خودش کامل تر است. واقعا این مسئله ناخودآگاه است. چون حتی وقتی طرف می گوید من خودم بی عیب نیستم اما فلانی اینطور است .... یک ظاهرا تواضع عظیم برای خودش میسازد که این تواضع هم در راستای همان انسان کامل بودنش قرار می‌گیرد.

عامل دیگری که غیبت کردن را دوست داشتنی می کند این است که هنگام غیبت، انسان حس نزدیکی زیادی به هم سفره های غیبتش پیدا می کند. چون «ما» در یک طرف و«او» در طرف دیگر است. و این «ما در یک طرف» بودن عاملی ست که تشویق میکند یکی من بگویم و یکی دیگری بگوید و هی تنور داغ شود و هی سوژه منفور تر و ما محبوب تر شویم.

عامل دیگر این که مثل ربا و ریا و زنا و‌کم فروشی و...  نیست که نیازمند زرنگی و دانستن اصول خاصی باشد. هیچ تخصصی نمی خواهد! عامل دیگر این است که غیبت کردن یک‌گناه مستقل است. مثلا شما نمی توانید همینطور بیخودی دروغ بگویید. باید موقعیتش پیش بیاید. یا نمیتوانید همینطور که دور هم نشسته اید بی انصافی‌کنید. اما غیبت مستقل است. میتوان در هر‌جمعی و به هر طریقی سفره اش را پهن کرد و سرگرم شد. واقعا سرگرم کننده است. عامل دیگرش این که انجامش ساده است. مثلا در یک جمع سه نفره وقتی یکی کاری میکند، دو نفر دیگر میتوانند به راحتی و فقط با یک نگاه ملیح به یکدیگر، با هم غیبت نفر سوم را بکنند.

عوامل لذتبخش بودن غیبت بسیارند. در این روزهای دید و بازدید بهترین فرصت است تا با دقت در مصادیق اجرای این رسم دیرین ، شما هم بعضی از این عولمل را استخراج‌کنید و به ما هم یاد بدهید. با تشکر.


"و لا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم أنْ یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه، و اتقوا الله، إن الله توّابٌ رحیمٌ...؛

و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است. " (حجرات/۱۲) 

  • مصطفا موسوی

این پست را پارسال تگذاشتم اما بعد از عید بود، دوستان گفتند کاش زودتر میگفتی! امسال زودتر می‌گویم:


فرستادن پیامک های خالی از روح "سند تو آل" شب عید می خواهد چه دردی از ما را دوا کند؟ وقتی یک شعر تکراری تبریک با وصف ساده ی بهار از طرف کسی می آید خوشحال می شوید؟ من که وقتی بفهمم او این شعر را از کس دیگری دریافت کرده، یا نه، اصلا خودش تایپ کرده اما به همه ی لیستش -  دوست و دشمن و خنثی - فرستاده، شاید ناراحت نشوم اما مطمئنا خوشحال هم نخواهم شد.

بیایید اگر واقعا به یاد کسی بودیم، برایش یک جمله ی کوتاه بنویسیم. سال نو را به او تبریک بگوییم، با متنی که فقط برای او فرستادنی است، و فقط خطاب به او معنا پیدا می کند.  برایش آرزوی موفقیت کنیم. و اسم او را در پیام بیاوریم نه اسم خودمان را ! حالا که دست زمانه همه چیزمان را مجازی کرده لااقل تبریک های مجازی مان روح داشته باشند.

من پارسال به تک تک افراد لیستم اینگونه پیام دادم و در مجموع دو ساعت از وقتم را گرفت. عوضش از پشت پیامک دو به دو به هم لبخند زدیم. تبریک باید مخصوص باشد!

 

  • مصطفا موسوی

در مملکت ما اگر اول اختلاس کنی و بعد معروف شوی، خب اعدامت میکنند!

انا اگر معروف باشی، یعنی خودت یا خانواده ات از نیروهای مخلص انقلاب باشید، و بعد اختلاس کنی، هزار مصلحت مملکت در میان می‌آید و تو با چند صد هزار تومان جریمه و چند سال حبس فرمالیته که مجموع مرخصی هایش بیشتر لز کل زمانش میشود چند سال بعدش میتوانی با تازه نفسی و تجربه ی بیشتر دوباره شروع کنی به خدمت!


به بهانه ی حکم اعدام صادره برای بابک زنجانی!

  • مصطفا موسوی
باز آ که فراق جانگداز آمده است
اندیشه ی مردنم فراز آمده است
باز آ‌که ز ناچشیده داروی وصال
دردی که نرفته بود باز آمده است*

*عرفی شیرازی


پی نوشت: درس ادبیات را دوست داشتم ولی با یک بخش آن چندان موافق نبودم و آن هم ترجمه ی ابیات، به زبان ساده بود. زبان ساده اگر عرضه داشت که آن حرف را به دست شعر نمی‌سپردند!
مثل بیت دوم این شعر زیبا که نمیشود ترجمه اش کرد و پشیمان نشد.
  • مصطفا موسوی