دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

۱۰۷ مطلب با موضوع «دیدگاه (نظرات و افاضات)» ثبت شده است

امروز عصر خواهرم زنگ زد. خیلی کفری بود. کسب و کار اینترنتی کوچکی دارد. می‌گفت همین چند روز پیش یک میلیون تومان هزینه تبلیغات داده و همین که خواسته نتیجه بگیرد، اینترنت قطع شده و حالا حتی وصل هم بشود دیگر اثر آن تبلیغ از بین رفته. پرسید تو خبر نداری کی وصل می‌شود؟ گفتم حقیقتش امروز وزیر ارتباطات مملکت مصاحبه کرده و گفته بی خبر است!

به هرحال من فکر می‌کنم حداقل تا پایان مرحله سوم واریز، یعنی تا روز یکشنبه قطعا اینترنت وصل نمی‌شود. بعد از آن طی یک هفته ابتدا استان‌هایی که بچه‌ی خوبی بوده‌اند وصل می‌شوند و بعد از آن کم کم استان تُخس‌ها! 

اما باز ته دلم خالی است. یادم می‌آید فیلترینگ فیس بوک را هم گفتند موقتی است! یوتیوب و تلگرام را هم. و خیلی چیزهای دیگر که اول عجیب به نظر می‌آمد اما بعدها تبدیل به چیزی عادی شد. نه این که کلا همین وضعیت بماند، اما می‌ترسم هرگز به وضعیت سابق بر نگرد؛ آهسته آهسته مردمی که دست دولت در جیبشان را بر نتابیده بودند، به وصل شدن گوگل راضی شوند و آن بالایی ها این اتفاق را هم مثل واکسنی که آنها را نکشته و قوی تر کرده به فال نیک بگیرند. که نقطه ضعف جدیدی از مردم گرفته اند...

این چند روزه زیاد پرسیدم که چه می‌توان کرد؟ و خودم گفته‌ام هیچ! واقعا وقتی هر اعتراضی را یا جوگیرهای خودمان ( بی هدف و از سر نادانی) یا گماشته‌های آن طرف ( با هدف اخلال در امنیت) و یا گماشته‌های همین طرف ( با هدف اخلال در امنیت نمایی! ) به آشوب تبدیل می‌کنند چگونه می‌توان تصور کرد تصمیم غلط یکی از نمایندگان با اعتراض مردم بیچاره رو به رو می‌شود و آن مدیر تحت فشار دوباره بررسی می‌کند و اشتباهش را می‌پذیرد و تصمیمش را بر می‌گرداند؟ چهل سال این حکومت عمر دارد. کجا چنین شده؟

شما می‌توانید تصور کنید مثلا عده‌ای که زندگی و نان شبشان به اینترنت گره خورده بود الآن یک جا جمع شوند و به دولت اعتراض کنند؟ 

کسانی که فقط راه حل قانونی و پاستوریزه را قبول دارند، راه حل شما برای این مسئله چیست؟ از مجاری قانونی، فاصله‌ی مردم تا شورای عالی امنیت ملی چند فرد است؟ چند نهاد؟ چند ارگان؟ چند انتخابات؟ بگذریم از این که اعتراضات و تجمعات هم در قانون تعریف شده. اما در قانون جمهوری اسلامی ایران. نه قانون شفاهی ای که شما به آن قائلید و مبنای عملکردتان است! اما یادتان نرود توی این ماجرا چه خودی نشان دادید. گسست روانی‌ و بی‌اعتمادی‌ای که بین شما و مردم ایجاد شد در ذهن مردم می‌ماند...

مثل سهراب که آخرش باز می‌پرسید خانه‌ی دوست کجاست؟ ما هم آخر تمام حرفهای‌مان می‌پرسیم: چه می‌توان کرد؟ 

  • مصطفا موسوی

تنها راهی که کاملا قطعی است و همیشه جواب می‌دهد، رفتن است!  به این صورت که شما بسته به سطح زبانتان، شش ماه الی دو سال مدام زبان می‌خوانید تا در یکی از آزمون‌های آیلتس یا تافل نمره مناسبی را کسب کنید. بعد اگر مقاله‌ی علمی معتبری ندارید توی این دو سال سعی کنید خودتان یا با مشارکت اساتید دانشگاه و دوستانتان یکی دو تا مقاله برای خودتان دست و پا کنید. (نمیدانم این اصطلاح عمومی است یا مخصوص شهر خودمان؟). خلاصه رزومه خود را تکمیل کرده و با دانشگاه های معتبر دنیا مکاتبه کنید. ان شاءالله اگر اراده داشته باشید طی دو سال و اندی کارهای مهاجرتتان انجام می‌شود و می‌توانید در یکی از کشورهای توسعه یافته ساکن شوید تا ضمن کسب آسایش و پرداختن به علاقه‌های خود، مطمئن باشید هیچ آخوندی دستش به دکمه‌ی فیلترینگ و سایر دکمه هایی که تازه کشف کرده‌اند نمی‌رسد.. 

بنده بابت تیتر زردم عذرخواهی می‌کنم. اما این چند روزه تقریبا برای اولین بار به طور جدی به رفتن فکر کردم. در واقع اگر به خاطر مادرم نبود حتما می‌رفتم. شاید بگویید زیادی شلوغش کرده‌ام. اما حس عدم امنیت روانی که این چند روز تجربه کردم، خیلی معادلات را توی ذهنم عوض کرد.

به هر جهت این روزها می‌گذرد. توی این کشاکشی که نظام می‌گوید اگر کوتاه بیایم دیگر مردم یاد می‌گیرند اعتراض کردن را، و مردم می‌گویند اگر سرکوب شدیم همیشه باید توسری خور باشیم، نهایتا آن طرفی که زور دارد پیروز می‌شود که قطعا مردم نیستند. حداقل فعلا. بعد همه چیز به روال عادی خود (یعنی غیرعادی بودن) بر می‌گردد. اما بعد این ماییم که همیشه می‌دانیم زندگیمان، زندگی مجازی‌مان که البته بخش مهمی از زندگی‌مان هست، بر آب بنا شده و کلیدش دست دیگری است. چه می‌توان کرد؟ هیچ!

پی نوشت: می‌دانم در هیچ جای دنیا این اختیار دست خودمان نیست و نهایتا دست حکومت‌ها است. اما مهم این است این که آستانه‌ی تحمل حکومت در برابر مردمش چقدر است... در مملکت ما حکومت 1% از تحملی که مردم در برابر او نشان می‌دهند را نشان می‌دهد؟

  • مصطفا موسوی

در مورد مسئله‌ی بنزین،

دولت که جیب خودش را می‌بیند. سران دو قوه‌ی دیگر هم به دولت و کارشناسی‌هایش (!) اعتماد کرده‌اند. نمی‌دانم. شاید خودشان هم خواستار این افزایش قیمت باشند. رهبری هم که امروز حمایت خود را از این تصمیم اعلام کرد و گفت باید اجرا بشود. مجلس را هم که ما می‌شناسیم! و می‌دانیم طرح دو فوریتی مقابله با گرانی بنزینش را رئیس مجلس به کجا خواهد رساند!

می‌بینید؟ مردم کسی را ندارند! چه می‌توان کرد؟ اگر اعتراض نکنیم که آقای رئیس جمهور می‌گوید تازه بنزین 15 هزار تومان باید باشد. (رئیس جمهوری که حتی شک دارم تصمیمش در این زمان که اوضاع اقتصادی داشت بهتر می‌شد و در این هنگامه‌ی قبل از انتخابات عمدی بود یا سهوی.. )

از آن طرف دولت همیشه هر اعتراضی را با برچسب‌های مختلف سرکوب کرده. جوری که اعتراض کردن را یاد نگرفته‌ایم. به هم می‌ریزیم، می‌شکنیم، می‌سوزانیم. کتک می‌خوریم، تیر می‌خوریم، انگ می‌خوریم، به هزار جای درست و نادرست وصل‌مان می‌کنند و آخر سر مقصر می‌شویم.

از سویی دیگر صدا و سیما گویی سرش را توی برف دیروز تهران فرو کرده. مثل همیشه می‌گوید خبری نیست. شهر در امن و امان است. 

از دیگر سو، اینترنت را قطع کرده‌اند. یا چه فرقی می‌کند؟ محدود کرده‌اند به چند سایت داخلی. مردم نمی‌توانند حرف‌هایشان و نظراتشان را با هم مطرح کنند. با تمام این اوصاف چه کسی حرف می‌زند؟ شبکه های ماهواره‌ای. و دیگر معلوم است سر از کجا در می‌آورد داستان!

چه باید کرد؟ چه می‌توان کرد؟ 

  • مصطفا موسوی

حکومت نظامی تصمیم حکومت برای کنتل حضور یا عدم حضور مردم در معابر عمومی و در کنار یکدیگر است تا از این طریق جلوی هم اندیشی و هم افزایی اعتراضات آنها گرفته شود. این روزها با حضور فن‌آوری هایی جدید، راه و روش ارتباط مردم نیز تغییر کرده است و گرد هم جمع شدن‌ها بیشتر از این که کف خیابان باشد در شبکه‌های اجتماعی است. امروز که به خاطر اعتراضات، اینترنت از پیش از ظهل در استان فارس )حداقل در شهر ما که اتفاقا محل اعتراض هم نیست) قطع شده، در می‌یابیم که حکومت نظامی ابزار حکومت‌ها برای سرکوب است. نه پهلوی و جمهوری اسلامی می‌شناسد نه فلان رئیس جمهور و بهمان حزب..

 

پی نوشت: الآن که اینترنت بعد از ساعت ها باز شده فسط سایت‌های داخلی باز می‌شود. نه شبکه های اجتماعی و نه حتی گوگل!

بعدا نوشت: الان ساعت 00:07 است. یک ساعت بعد از نوشتن این پست حتی همان داخلی ها هم باز نمیشد. آنتن شبکه هم رفته بود. الان دوباره نصفه و نیمه باز شد! جمهوری اسلامی دارد خوب خودش را نشان می‌دهد! 

  • مصطفا موسوی

بدترین نفرین این است که به آدم بگویند:  « مرده شور ببردت »

نه چون آرزوی مرگ می‌کند، که چنین چیزی نه بد است و نه آرزو کردن می‌خواهد! مسیر همه ماست. بلکه چون مردنی ساده را آرزو می‌کند. من دوست ندارم کارم به مرده شور بکشد. مرگی به درد می‌خورد که جسد آدم قابل شستن نباشد.

مرگ روی تخت خواب را که میلیاردها انسان بلدند. کاش آدم می‌توانست جوری زندگی کند که دست کم یک آدم ظالم دیگر به خونش تشنه باشند. 

پی نوشت: میدانم این متن کمی شعار زده است. بیشتر حسرت اینچنین بودن را دارم تا این که اینچنین باشم. 

  • مصطفا موسوی

‏آدم صد تا چاه یک متری هم بکَند به آب نمیرسد، اما با یک چاه صد متری، چرا

دلم می‌خواست توی یک زمینه متخصص باشم. طوری که اگر گفتن فلان کار را می‌خواهیم بگویند باید بروی پیش فلانی. اما شده‌ایم منظومه‌ای از قابلیت‌های نصفه و نیمه...  

  • مصطفا موسوی

‏خدا در تفسیر جهنم میگه:

فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ

بترسید از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ ها ست.

 

نکنه منظورش از جهنم، همین شهر با ساختموناش و آدماش باشه؟

 

  • مصطفا موسوی

قبلا اوضاع بهتر بود. چیزکی به ذهنمان می زد و توی وبلاگمان می نوشتیمش. الان یک توییت میزنی، میبینی خوب از کار در آمد، توی کانالت هم می گذاری اش. بعد می گویی اصل وبلاگ است. توی وبلاگ هم پستش می کنی. بعد تازه یادت می آید که ای بابا اینها هیچ کدام مخاطبی ندارند اصلا! حالا وقت پست یا استوری اینستاگرام کردنش است!

این وسط مخاطبین مشترک که اذیت می شوند به کنار، کسانی که بیش از دو جا را می خوانند می گویند: اینو ببین! فک کرده شاهکار نوشته از چند جا میکندش توی چشم و چار ما! وا بده عامو!

ولی واقعا باید چه کرد که کسالت آور نشود این قضیه و البته آدم بتواند حرفش را با مخاطبان مخلفش به اشتراک بگذارد؟ 

  • مصطفا موسوی

آدم تا وقتی زنده است که چیزی برای جنگیدن داشته باشد. وگرنه می‌میرد. 

البته خداوند تبارک و تعالی برای رفع این باگ "شکم" را آفریده است که همیشه وادارت می کند برای سیر کردنش بجنگی!

  • مصطفا موسوی

نفرات برتر کنکور اعلام شدند؟ الان وقت این است که این نفرات برتر، از قلم چی پول بگیرند و بگویند آزمون هایش را شرکت می کرده اند. از گزینه دو هم. و بعد بگویند فقط کتاب های گاج را می خوانده اند. و فقط خیلی سبز و کلاغ سفید و پرتقال خونی هم! البته همه ی اینها بعد از این است که به سفارش صدا و سیما گفته اند هیچ آزمونی شرکت نکرده اند و هیچ کتاب کمک درسی نخوانده اند، الا نص اتم و اکمل کتب درسی رسمی!

  • مصطفا موسوی