آن روی سکه
سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۰ ب.ظ
ریا کارند. پشت ریش و چادرشان قایم می شوند. همین مذهبی ها از همه بدترند. کسی که مذهبی نیست توقعی از او نمی رود ولی کسی که مذهبی است باید باطنش هم مطابق با اسلام باشد...
شما هم اینگونه فکر می کنید؟ یا دیده اید کسانی را که اینگونه فکر کنند و این جملات را بگویند؟
خب مشکل از جایی شروع می شود که خط کش و ترازمان برای مذهبی ها سختگیرانه تر می شود. و فکر می کنیم کسی که ظاهرش درست1 بود باید باطنش هم درست باشد. خب این مسئله حقیقت است اما واقعیت نیست. یعنی یک آدم غیر مذهبی ممکن است 10 درصد ظاهرش و 10 درصد باطنش درست باشد. اما یک آدم مذهبی ممکن است 80 درصد ظاهرش و 50 درصد باطنش درست باشد. خب این دیگر عمق دید ما و انصافمان را می رساند که زوم شویم روی این سی درصد مغایرت ظاهر و باطن یا روی آن 40 درصد درست تر بودن آن آدم!
خب بدیهی است که درست کردن ظاهر بسیار آسان تر از درست کردن باطن است و برای همین هم زودتر حاصل می شود. اما از کجا میدانیم آن آدم برای درست کردن باطن هم تلاش نکرده یا نمی کند؟ مگر به همین سادگی است باطن را تا این حد خوب کردن؟
من خودم شخصا بین مذهبی ها انسان های خوب، اخلاق مدار، قانون مدار و فهیم بسیار بیشتر دیده ام تا بین یک جمع معمولی2 و حتی یک جمع منورالفکر3 ! و اکثر اوقات بهترین دوستانم را در چنین جمع هایی یافته ام.
پانویس 1 - اینجا ظاهر یعنی رفتار ظاهری و درست یعنی مطابق با اسلام
پانویس 2 - در واقع جمع دوم غیر معمولی است! اما به سبب رایج بودن معمولی به نظر میرسد!
پانویس 3 - اینجا یعنی کسانی که مذهب را منسوخ میدانند
پی نوشت 1 : این که از مذهبی ها با ضمیر سوم شخص جمع اشاره کردم فقط اقتضای نوشته بود، وگرنه من خودم همیشه تمایل داشته ام که اینگونه باشم هرچند به قدر کافی موفق نبوده ام.
پی نوشت 2 : قبول کنید آزادی بیان فقط این نیست که ما بقیه را نقد و تمسخر کنیم و بقیه اگر چنین کردند سرکوبگر آزادی بیان اند!
شما هم اینگونه فکر می کنید؟ یا دیده اید کسانی را که اینگونه فکر کنند و این جملات را بگویند؟
خب مشکل از جایی شروع می شود که خط کش و ترازمان برای مذهبی ها سختگیرانه تر می شود. و فکر می کنیم کسی که ظاهرش درست1 بود باید باطنش هم درست باشد. خب این مسئله حقیقت است اما واقعیت نیست. یعنی یک آدم غیر مذهبی ممکن است 10 درصد ظاهرش و 10 درصد باطنش درست باشد. اما یک آدم مذهبی ممکن است 80 درصد ظاهرش و 50 درصد باطنش درست باشد. خب این دیگر عمق دید ما و انصافمان را می رساند که زوم شویم روی این سی درصد مغایرت ظاهر و باطن یا روی آن 40 درصد درست تر بودن آن آدم!
خب بدیهی است که درست کردن ظاهر بسیار آسان تر از درست کردن باطن است و برای همین هم زودتر حاصل می شود. اما از کجا میدانیم آن آدم برای درست کردن باطن هم تلاش نکرده یا نمی کند؟ مگر به همین سادگی است باطن را تا این حد خوب کردن؟
من خودم شخصا بین مذهبی ها انسان های خوب، اخلاق مدار، قانون مدار و فهیم بسیار بیشتر دیده ام تا بین یک جمع معمولی2 و حتی یک جمع منورالفکر3 ! و اکثر اوقات بهترین دوستانم را در چنین جمع هایی یافته ام.
پانویس 1 - اینجا ظاهر یعنی رفتار ظاهری و درست یعنی مطابق با اسلام
پانویس 2 - در واقع جمع دوم غیر معمولی است! اما به سبب رایج بودن معمولی به نظر میرسد!
پانویس 3 - اینجا یعنی کسانی که مذهب را منسوخ میدانند
پی نوشت 1 : این که از مذهبی ها با ضمیر سوم شخص جمع اشاره کردم فقط اقتضای نوشته بود، وگرنه من خودم همیشه تمایل داشته ام که اینگونه باشم هرچند به قدر کافی موفق نبوده ام.
پی نوشت 2 : قبول کنید آزادی بیان فقط این نیست که ما بقیه را نقد و تمسخر کنیم و بقیه اگر چنین کردند سرکوبگر آزادی بیان اند!
کاملا درسته...