حق بهجانب ها
عدالت داشتن و با انصاف بودن سخت است و تمرین میخواهد. یعنی هر لحظه آدم باید از خودش بپرسد آیا واقعا من دارم درست می گویم؟ چون گاهی دقیقا همان لحظه ای که فکر میکنیم حق با ماست، در واقع حق با دیگری ست!
مثال بزنم؟ خب همه دیده اید که یکی از مشکلات ما با مسافر کشان عزیز بحث بر سر پول خورد است، مخصوصا اول صبح ها. و بارها دیده ایم که مسافر به مسافر کش میگوید پول خورد نداری چرا مسافر سوار میکنی؟! درحالیحق با مسافر کش است. چون او برای شما کاری انجام داده و شما موظفید مبلغ دستمزد مشخص آن کار را به راننده بدهید! وباید آن مبلغ را بپردازید نه مبلغی درشت تر و وظیفه ی فرد مقابل بدانید مسئولیت خورد کردن پول شما را هم داشته باشد!
بامن بیا: آهنگ «دل به دل» همایون شجریان را از اینجا یا از طریق کانال دلستون دریافت کنید و لذت ببرید :)
می دونی ؟
من فکر می کنم نمیشه صفر و صدی نگاه کرد به این قضایا، یعنی هر یک از طرفین به اندازه ای حق دارن.
هر کدوم به اندازه ای درست می گن. مهم اینه که هر کسی وظیفه ش رو انجام بده و خیلی خیلی بهتر میشه اگه علاوه بر وظیفه ی خودمون، بخشی از وظیفه ی دیگران رو هم - بنا به نیت های انسان دوستانه یا هرچی- انجام بدیم. البته به شرطی که طرف مقابل آگاه باشه که این قسمت، وظیفه ی اون بوده که ما انجام دادیم.
اینجوری دنیای یه کم بهتری خواهیم داشت :)
در ضمن! من هودم یک حق به جانبم!