زیاد نمیخواهم لِفتش دهم. در پست قبل از اتفاقات کوچکی گفتم که به صورت تصادفی میتوانست بر اتفاقات بزرگی تأثیر بگذارد.
حال میخواهم بگویم زندگی یک انسان، حتی اگر از دید خودش بی اهمیت و بیثمر باشد، دست کم مثل اتفاق کوچکی است که اندازهی یک خرابی چرخ دوچرخه یا یک آدرس پرسیدنِ عابری ناشناس میتواند چنان اتفاقات بزرگی را رقم بزند که فکرش را هم نمیتوان کرد!
وقتی در فیلم It's a wonderful life آن مرد دیگر از همه جا برید و حس کرد ثمرهی عمرش به باد رفته و یک عمر بیهوده زندگی کرده، هیچ چیز نمیتوانست زیباتر از این باشد که به او نشان داده شد که اگر تو ابداً در دنیا نبودی، اصلا شاید سرنوشت جهانی عوض میشد. و این را آنقدر زیبا نشان دادند که اصلا حس نمیکردی اغراق و خیالپردازی است.
اما این را هم باید بگویم که زندگی یک انسان یک اتفاق نیست؛ و مثل آن مثالها، تصادفی غیر قابل کنترل و غیر قابل برنامه ریزی هم نیست. زندگی هر انسان اتفاقی ممتد و جاری است که هر لحظه خود انسان میتواند آن را هرجور بخواهد تغییر دهد. و این اتفاقات کوچک میتواند اتفاقت مهمی را، مستقیم یا حتی خیلی غیر مستقیم تحت تأثیر قرار دهد. پس هر انسانی میتواند اتفاقات بزرگی را رقم بزند و دنیا مگر چیست؟ مجموعهای از این اتفاقات. هر انسان میتواند جهانی را تحت تأثیر قرار دهد. بی آن که این مسئله خیال پردازی باشد!
پر حرفی کردم. همینها را میخواستم بگویم. همین که هر کدام از ما یک قطعه از خرپاهایی هستیم که یکسازهی بزرگ، مثل همین برج ایفل زیبا را تشکیل دادهایم. مبادا روزی دیوانگی کنیم و با خود بگوییم:«ای بابا میلیونها قطعهی ریز و درشت! من نباشم که کسی ککاش نمیگزد.»
دنیا یک سازهی خرپایی بزرگ و زیبا است و زندگی هرکدام از ما یکی از تکههای آن است. تکههایی که، زندگیهایی که همه در کنار هم معنی پیدا میکنند. عجب زندگی شگفت انگیزی!
- ۸ نظر
- ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۴