کتاب های توی راهرو
نمایشگاه کتاب تهران دو دسته کتاب دارد. یکی کتاب های چاپ شده ای که توی قفسه ها هستند و هرکدام یک قصه و یک حال و هوا دارند. یکی هم کتاب های چاپ نشده ای که دو به دو، لا به لای راهرو های نمایشگاه قدم می زنند. گاه دست در دست هم، گاه دوش به دوش هم. هرکدام هم یک قصه ، هرکدام هم یکحال و هوا دارند. گاه کتابی می خرند، گاهی میخندند. چیزی میخورند؛ مثلا بغضی، حرفی... و باز هم کتابی میخرند...
چقدر زمان باید بگذرد و چقدر چرخ گردون باید بچرخد تا از میان آن همه قصه یِ زنده یِ بین راهرو ها، یکی نوشته شود، کتاب شود و داخل یکی از قفسه ها جا خوش کند و بشود بهانه ی دو نفر دیگر که باز به هوای آن کتاب به نمایشگاه بیایند و باز قصه ی دیگری بسازند و باز هم شاید یکیشان قصه ای نوشتنی باشد...
#