کمپین تبلیغاتی رو خوب اومدی :))

یاد این مسابقه های اسپانسری توی اینستاگرام افتادم من

خیلی ممنونم ازت دوستِ جانانه‌ام و ازت سپاسگزارم که نوشتی، البته من خودم هم «چالشی» ننوشتم و کامل برخلاف جریان شنا کردم و صرفاً چون منتظر بهونه‌ای برای نوشتن یه سری درددل بودم که تو حالت عادی مناسبتی براش نداشتم، دعوت دوستان این بهونه رو دستم داد و «دلی» (به جای چالشی) نوشتم و پستم رو هم برای آغازگرش ارسال نکردم چون نخواستم داخل اون چرخه قرار بگیرم چون منم مثل شما دقیقاً چنین حسی از قوانینش داشتم اما خب با هر کم و کیفی که بود نوشتم و خوشحال شدم شما هم منت گذاشتی و نوشتی :)

سه و چهار رو می‌دونستم. یک و دو هم به اطلاعاتم اضافه شد. ممنون.

همه اینای که گفتی ایضا منم :)

 بعلاوه من خیلی زود عصبانی میشم

و گاهی اوقات خیلی کم دم دمی مزاجم مثلا روی مورد 3 یه وقتای خیلی آدم دور و بر خودم جمع میکنم بعد پشیمون میشم میرم دوباره تو لاک خودم

چه خوبه این چالش البته منهای اون بحث تبلیغش 

به به! ممنون که نوشتید.

سلام. گاه گاهی این چالش ها خوب است و معمولا کمتر کسی خود را به چالش می کشد.

عرض سلام و ادب :)
نه فقط کار به نفع دار و دسته تبلیغات چی ها تموم میشه، بلکه ممکنه به ضرر کسی تموم بشه که خودش رو معرفی کرده!

چرا؟

چون از اولین راه های نفوذ به افراد و تربیت کردن اونها (چه بخوان چه نخوان) ، شناخت روانی از افرادست.

هر کسی در زندگی لازم که بداند که اگر می خواد مهره بازی نشه دیگران نشود، باید باید باید از کوچکترین داشته های فردی ش هم محافظت کنه، حفظ اطلاعات فردی، روانی ، خانوادگی، اجتماعی و ملی

از ما گفتن بود ... خود دانید