دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

لرزان و پر خطا

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۰۵ ق.ظ

پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای دکمه ی پخش، دکمه ی ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.

صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود. و حالا هر شب باید به تنهایی مضاعفش گوش میداد...

من آن پیرمردم. عقلم زایل شده. دستم می لرزد و صدای سکوتم زیبا نیست.. 

  • مصطفا موسوی

نظرات (۴)

قشنگ نوشتی

اما خیلی عمگین و تلخ

پاسخ:
فکر میکردم سابلیت نظر دادن وبلاگم مشکلی پسدا کرده اینقدر هیشکی هیچی نمیگفت!
ممنون:)

خیلی خوب بود این مصطفی!

پاسخ:
مخلص آقا مجید گل:)

اگه خط آخرو حذف کنید داستانک خوبی می شه!

پاسخ:
خط آخر پی نوشت خودم بود! ممنون:)
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • چقدر سرد وتلخ و خالی

    پاسخ:
    نو‌ته ست دیگه:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">