دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

دفاع غریزی

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ

هرچند ۱۸سال شب امتحانی بودم، اما هیچ وقت فکر نمی‌کردم پاورپوینت ارائه دفاع از پایان نامه را هم بگذارم برای شب دفاع! درست کردن پارپوینت تا ساعت ۵ونیم صبح طول کشید. تا ساعت ۹ خوابیم، اگر بشود اسمش را خواب گذاشت! بعد رفتم دانشگاه و...

 با نظر استاد کلی تغییرات در پاورپوینت انجام دادم. طوری که‌تا نیم‌ساعت قبل از دفاع طول کشید. بعد هم بدو بدو رفتم و شیرینی پذیرایی دفاع را خریدم. چقدر هم گران بود! اصلا این رسم و رسومات اضافه چیست؟ چرا همه‌چیز را سخت می‌کنیم ما؟

بگذریم. خلاصه تا لحظه ی دفاع وقت نشد پاورپوینت را یک‌بار روخوانی کنم حتی! چه برسد به تمرین!

شیرینی در دستم، پلاستیک پر از آبمیوه در آن یکی‌دستم، کیف حاوی لپ تاپ و سررسید و غیره آویزان گردنم. بدو بدو خودم را رساندم. نفس نفس زنان و خیس عرق، تازه باید شیرینی را می‌چیدم و کابل اتصال به ویدئو‌پروژکتور پیدا می‌کردم و غیره!

هنوز عرقم از انجام این کارها خشک نشده بود که اساتید آمدند. یکی از امیرکبیر و آن یکی سختگیر ترین و بدنام ترین استاد دانشکده!

اما همین که ساعت ۱۸:۴۰ اسلاید اول را بار گذاشتم، انگار که یک‌نفر دیگر پا در کالبدم گذاشت! انگار اسلایدها را از حفظ بودم! توضیح‌می‌دادم، از زبان بدن و ایما و‌اشاره استفاده می‌کردم، تُن صدایم را بالا و‌پایین می‌کردم، مثال می‌آوردم، ارتباط چشمی برقرار می‌کردم ... خلاصه یک‌ارائه‌ی تمام عیار بود!

بعد هم که اساتید به‌جای بیست دقیقه، حدود ۹۰ دقیقه سوال پیچم کردند، هرچند ایراداتی داشتم، اما خودم را نباختم و به‌خوبی مرز بین دفاع کردن و‌جدل نکردن را، به گفته ی استادم بعد از دفاع، رعایت کردم. نمره هم بیشتر از حد انتظارم بود!

ساعت ۲۰:۴۰ دفاعم تمام شد. تا اساتید مشورت کنند و‌نمره بدهند و تشکر کنم و از دانشگاه خارج شوم ساعت شد ۲۲:۰۰

شب، برگشتنی، داشتم پیش خودم می‌گفتم خودمانیم، تو که انقدر مسلط نبودی، جلوی این استاد سخت گیر و‌کار بلد، چطور اینقدر خوب بودی؟ این انرژی در توِ شب نخوابیده‌ی دقیقه نودیِ سخنرانی نکرده از کجا آمد؟ داشتم این سوالات را از خودم می‌پرسیدم و در همین فکر و‌خیالات بودم که مادرم زنگ زد! جواب سوالم را گرفتم!

نظرات (۱۷)

  • عطیه میرزاامیری
  • مبارک باشه
    شش شبانه روز بی وقفه بخواب و بخور!
    پاسخ:
    ممنونم:)
    صبح ساعت ۷ پاشدم رفتم سر کار! خواب مال دوران دانشجوییه !
    به به.. عالیه
    پاسخ:
    بله عالیه :)
    خِلاص!
    پاسخ:
    دقیقا!
    سلام آقا مصطفا
    تبریک
    خبر می دادید بیایم کمک!
    پاسخ:
    سلام. تمایل نداشتم کسی از آشناها حاضر باشه وگرنه  جای قدمتون روی چشم بود :)
    آفرین مبارک باشه! انشالله همیشه خبرهای خوب!
    پاسخ:
    لذت بخشی خبرای خوب به همیشه نبودنشونه!
    ممنون :)
    تبریک، من هم دقیقا قبل دفاع چند اسلاید عوض کردم،مادرها همیشه دعاهای خیرشون آدم نجات میده
    پاسخ:
    دعای خیرشون نمیذاره آدم کارش به مهلکه بکشه چه برسه به نجات!
    تشکر رو نوشتید تشمر
    پاسخ:
    ممنون از تذکرتون :)
  • چشم به راهم ...
  • مبارک باشه
    ولی هیچ وقت نتونستم دقیقه نودی باشم! و صد البته نتونستم دقیقه نودی ها را درک کنم :|

    موفق باشید
    پاسخ:
    ولی من کسایی که با برنامه هستنو درک میکنم!
    ممنون :)
  • علی کافه چی
  • دوست داشتم توی جلسه  باشم و ازون پلاکارد های معروف بگیرم دستم :))

    مبارکا باشه آقا
    ایشالا کیک و ساندیس عروسی ت
    پاسخ:
    خدا رو شکر که‌دعوت نکردم!
    ممنون. کیک ساندیس رفته توی ضمیر ناخودآگاهتا!
    مبارکه :)
    پاسخ:
    ممنونم 
    ایشالا دفاع خودت:)
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • وااااااای خدااااای من چقدددددر شباهت آخه.
    ببین دقیقا تمام این اتفاقات و دقیقا به همین شکل و به همین ترتیب تو شب و روز دفاعم واسه من اتفاق افتاد. 
    یعنی از این همه شباهت هنگ کردم قشنگ :)
    دقیقا تا پنج صب پاورپوینت درست می کردم. یه ساعت خوابیدم. تا 9 صب ادیتش کردم. رفتم شیریتی و آبمیوه خریدم.
    وقتی برگشتم فهمیدم مسئول پرژوکتور و سالن نیومده و کلا اون روز مرخصی بود :((( با هزار مشکل لب تاب خودم رو وصل کردم و بالاخره یکهو نطقم شروع شد. 
    برخلاف همه پایان نامه های ارشد که جلسه دفاعشون نهایت نیم ساعت طول می کشید توی دانشکده مون. منو دو ساعت تمام نگه داشتن و سوال پیچم کردن. 
    هر چند آخرش نمره کامل رو گرفتم :)
    تبریک میگم بابت دفاع. ایشالا مقاطع بعدی :))
    پاسخ:
    یاد «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» افتادم!
    خیلی ممنون. دفاع بعدی ایشالا تو صحرای محشر!
    سلام و تبریک بابت دفاع
    خدا قوت:)
    منم تا حدودی شب امتحانی ام
    منم پرینت نسخه ی استاد راهنمام رو یه ساعت قبل دفاع دادم دستش:)
    هر چند کلی نیروی کمکی داشتم
    پذیرایی با خانواده بود و بدو بدو هاش با دوستام
    ول یحس و حالتون رو کاملا درک میکنم
    من حتی موقع پاسخ دادن به یه سوال که کلا گیجم کرده بود دوستم به کمک اومد:)
    نمره ی کاملا گرفتم البته:)
    پاسخ:
    خانوم شما میگید هزارتا نیروی کمکی و خدم و حشم داشتید، بغد چه جوری میگید حس و حال منو درک میکنید؟!
    ممنون بابت تبریک :)
    تبریک :)
    پاسخ:
    ممنونم :)
    بالاخره استرسش که مال خودم بود توی این بخش کسی نمیتونست کمکم کنه:)
    کلا جلسه ی دفاع جلسه ی پر استرسیه
    پاسخ:
    میدونم :)
    البته من خیلی استرس نداشتم به جز اول ارائه م 
    یعنی دیگه ارشد تموم ؟
    ایول موفق باشی 
    تبریک 
    دعای خیر مادرت همیشه بدرقه راهت باشه و سایه ش رو سرت همیشه مستدام باشه, الهی آمین
    پاسخ:
    بله الحمدلله تقریبا تموم شد
    خیلی خیلی ممنونم :)
    احسنت ---> "جواب سوالت قشنگ بود. شک نکن جواب همینه."

    من با مادر قرار گذاشته بودم که اگر فراتر از انتظار خودم ظاهر شدم یه چک بهم بزنه! اومدم خونه و به اصرار خودم یه چک ناز خوردم! بلکه از خواب بیدار شم! امتحان کنید جواب میده :))

    همون شب دفاع که گفتی داری پاورپوینت درست میکنی و ظاهرا خیالت هم خیلی راحت بود و نیازی هم نمیدیدی بیام واسه کارات کمکت کنم! گفتم اذیت میشی عزیزم! میدیدم لحظاتی که عرق ریزان و دوان دوان دنبال کار پذیرایی و تنظیم پرژکتور و ... باشی... حرف گوش نمیکنی دیگه!

    مبارک باشه عزیزم 
    پاسخ:
    قربون تو پسر
    فکر نمیکردم استاد انقدر اصلاحیه بزنه با پاورپوینت!
    ولی خب به هرحال تمایل نداشتم تو یا هیچ آشنای دیگه ای توی جلسه ی دفاع باشه! با این که دوستت دارم البته!
    خیلی خیلی خسته نباشید میگم و بسیار بسیار تبریک! و مسلما عذر میخوام که با این تاخیر کامنت میذارم.
    منم بعدها وقتی عکس های روز دفاعم دیدم، تعجب کردم چرا این قدر زشت شدم، اما خب بیدار موندن تا صبح و خستگی روزهای قبل آدمو شبیه اموات میکنه :/
    واقعا خوشحال شدم که نمره خوبی برای تلاشت گرفتی و به امید موفقیت های آتی برای شما
    پاسخ:
    خواهش می‌کنم. خیلی ممنون:)
    عکس روز دفاع چیه؟! ما از این کارا نرسیدیم بکنیم!
    شما لطف‌دارید. ایشالا دفاع دکتری خودتون :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">