دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتراضات به گرانی بنزین» ثبت شده است

تا حدودی حس می‌شود که اینترنت وصل شده است! از کم شدن سرعت روشن شدن ستاره‌های وبلاگ‌ها می‌شود فهمید.

طبق پیش‌بینی بعد از واریزها اینترنت شروع به وصل شدن کرد. آن هم از استان‌هایی که سر به راه تر بودند شروع شد. یزد، سمنان، گلستان و... ما توی استان فارسیم. یکی از کانون‌های اعتراضات. قابل پیش‌بینی بود که اینترنتمان دیرتر وصل شود. امروز حوالی ظهر چند دقیقه وصل شدم، تعجب کردم. برادرم گفت اینجا ( شهری که برای انجام کاری رفته بودیم) جزو استان یزد است! گفتم نه ربطی ندارد..آش دیگر آنقدرها هم شور نیست!  توی آن چند دقیقه سرگردان بودم و نمیدانستم چه کنم. ایمیل را چک کنم یا به تلگرام سر بزنم یا اعتبارم در سایت را چک کنم یا دنبال سوالی که دیشب در حین مطالعه برایم پیش آمده بود بگردم؟ و... که به محض خروج از محدوده‌ی آن شهر، دوباره اینترنت قطع شد! 

بله. استان فارس کفران نعمت کرده است. ما باید تنبیه شویم!

"ببُر به نام خداوندت..."

  • مصطفا موسوی

در صفحه باشگاه خبرنگاران جوان در پیام رسان بله خبری خواندم که البته در خود سایت نتوانستم پیدایش کنم. چون سیستم جستجوی سایتشان بر مبنای گوگل بود!  خبر این بود:

« ماموران پلیس فتا مازندران موفق به شناسایی مدیر یک کانال تلگرامی شدند که با راه اندازی کمپین "بنزین نزنیم"، مردم را به اغتشاش و اخلال در نظم عمومی دعوت می کرد. »

نمی‌دانم آن مدیر نگون بخت گروه تلگرامی توی صفحه‌اش دقیقا چه حرف‌هایی زده است. اما طبق متن خبر، بعضی از این جماعت معنای جدیدی به واژه‌ی "دیکتاتوری" داده‌اند! آخر برادر من! اعتراض از این مسالمت آمیز تر؟

تا پیش از این ( حتی در همین چند پست قبل) می‌گفتم ما باید نحوه‌ی صحیح اعتراض کردن را بیاموزیم تا حسابمان از اغتشاش گر و فتنه گر و اوباش و برچسب‌هایی از این قبیل ( که دقیقا مشابه وقتی آن طرفی ها برای هر رویدادی یک عنوان خاص می‌گذارند، این طرفی‌ها هم برای هر تظاهراتی یک برچسب خاص می‌گذارند... ) جدا شود. تا اعتراضمان نتیجه بدهد. اما انگار مشکل نفس اعتراض داشتن است! وگرنه مسالمت آمیز تر از بنزین نزدن این است که لپ‌های گل گلی حسن روحانی را بکشیم و بگوییم فقط سه تومن عزیزم؟ 

  • مصطفا موسوی

امروز عصر خواهرم زنگ زد. خیلی کفری بود. کسب و کار اینترنتی کوچکی دارد. می‌گفت همین چند روز پیش یک میلیون تومان هزینه تبلیغات داده و همین که خواسته نتیجه بگیرد، اینترنت قطع شده و حالا حتی وصل هم بشود دیگر اثر آن تبلیغ از بین رفته. پرسید تو خبر نداری کی وصل می‌شود؟ گفتم حقیقتش امروز وزیر ارتباطات مملکت مصاحبه کرده و گفته بی خبر است!

به هرحال من فکر می‌کنم حداقل تا پایان مرحله سوم واریز، یعنی تا روز یکشنبه قطعا اینترنت وصل نمی‌شود. بعد از آن طی یک هفته ابتدا استان‌هایی که بچه‌ی خوبی بوده‌اند وصل می‌شوند و بعد از آن کم کم استان تُخس‌ها! 

اما باز ته دلم خالی است. یادم می‌آید فیلترینگ فیس بوک را هم گفتند موقتی است! یوتیوب و تلگرام را هم. و خیلی چیزهای دیگر که اول عجیب به نظر می‌آمد اما بعدها تبدیل به چیزی عادی شد. نه این که کلا همین وضعیت بماند، اما می‌ترسم هرگز به وضعیت سابق بر نگرد؛ آهسته آهسته مردمی که دست دولت در جیبشان را بر نتابیده بودند، به وصل شدن گوگل راضی شوند و آن بالایی ها این اتفاق را هم مثل واکسنی که آنها را نکشته و قوی تر کرده به فال نیک بگیرند. که نقطه ضعف جدیدی از مردم گرفته اند...

این چند روزه زیاد پرسیدم که چه می‌توان کرد؟ و خودم گفته‌ام هیچ! واقعا وقتی هر اعتراضی را یا جوگیرهای خودمان ( بی هدف و از سر نادانی) یا گماشته‌های آن طرف ( با هدف اخلال در امنیت) و یا گماشته‌های همین طرف ( با هدف اخلال در امنیت نمایی! ) به آشوب تبدیل می‌کنند چگونه می‌توان تصور کرد تصمیم غلط یکی از نمایندگان با اعتراض مردم بیچاره رو به رو می‌شود و آن مدیر تحت فشار دوباره بررسی می‌کند و اشتباهش را می‌پذیرد و تصمیمش را بر می‌گرداند؟ چهل سال این حکومت عمر دارد. کجا چنین شده؟

شما می‌توانید تصور کنید مثلا عده‌ای که زندگی و نان شبشان به اینترنت گره خورده بود الآن یک جا جمع شوند و به دولت اعتراض کنند؟ 

کسانی که فقط راه حل قانونی و پاستوریزه را قبول دارند، راه حل شما برای این مسئله چیست؟ از مجاری قانونی، فاصله‌ی مردم تا شورای عالی امنیت ملی چند فرد است؟ چند نهاد؟ چند ارگان؟ چند انتخابات؟ بگذریم از این که اعتراضات و تجمعات هم در قانون تعریف شده. اما در قانون جمهوری اسلامی ایران. نه قانون شفاهی ای که شما به آن قائلید و مبنای عملکردتان است! اما یادتان نرود توی این ماجرا چه خودی نشان دادید. گسست روانی‌ و بی‌اعتمادی‌ای که بین شما و مردم ایجاد شد در ذهن مردم می‌ماند...

مثل سهراب که آخرش باز می‌پرسید خانه‌ی دوست کجاست؟ ما هم آخر تمام حرفهای‌مان می‌پرسیم: چه می‌توان کرد؟ 

  • مصطفا موسوی

در مورد مسئله‌ی بنزین،

دولت که جیب خودش را می‌بیند. سران دو قوه‌ی دیگر هم به دولت و کارشناسی‌هایش (!) اعتماد کرده‌اند. نمی‌دانم. شاید خودشان هم خواستار این افزایش قیمت باشند. رهبری هم که امروز حمایت خود را از این تصمیم اعلام کرد و گفت باید اجرا بشود. مجلس را هم که ما می‌شناسیم! و می‌دانیم طرح دو فوریتی مقابله با گرانی بنزینش را رئیس مجلس به کجا خواهد رساند!

می‌بینید؟ مردم کسی را ندارند! چه می‌توان کرد؟ اگر اعتراض نکنیم که آقای رئیس جمهور می‌گوید تازه بنزین 15 هزار تومان باید باشد. (رئیس جمهوری که حتی شک دارم تصمیمش در این زمان که اوضاع اقتصادی داشت بهتر می‌شد و در این هنگامه‌ی قبل از انتخابات عمدی بود یا سهوی.. )

از آن طرف دولت همیشه هر اعتراضی را با برچسب‌های مختلف سرکوب کرده. جوری که اعتراض کردن را یاد نگرفته‌ایم. به هم می‌ریزیم، می‌شکنیم، می‌سوزانیم. کتک می‌خوریم، تیر می‌خوریم، انگ می‌خوریم، به هزار جای درست و نادرست وصل‌مان می‌کنند و آخر سر مقصر می‌شویم.

از سویی دیگر صدا و سیما گویی سرش را توی برف دیروز تهران فرو کرده. مثل همیشه می‌گوید خبری نیست. شهر در امن و امان است. 

از دیگر سو، اینترنت را قطع کرده‌اند. یا چه فرقی می‌کند؟ محدود کرده‌اند به چند سایت داخلی. مردم نمی‌توانند حرف‌هایشان و نظراتشان را با هم مطرح کنند. با تمام این اوصاف چه کسی حرف می‌زند؟ شبکه های ماهواره‌ای. و دیگر معلوم است سر از کجا در می‌آورد داستان!

چه باید کرد؟ چه می‌توان کرد؟ 

  • مصطفا موسوی