"گریبان عدم."
«مرگ» چندان هم عجیب نیست. تصور این که آن که مرده، قبلش چه بوده و بعدش چه میشود چندان دشوار نیست. اما آن چیزی که حقیقتاً عجیب است «تولد» است. شما آخرین در گذشتهی اطرافتان را در نظر بگیرید. راحت میتوانید تصور کنید قبل از مرگش را، و حتی بعد از مرگش را (بسته به اعتقادتان). اما آخرین نوزاد فامیل را در نظر بگیرید. خاصه این که کمی بزرگ شده باشد و شیرین زبانی آغاز کرده باشد. چگونه میتوان تصور داشت چنین «وجود»ی قبلاً یک «عدم» مطلق بوده، دشوار است. این که جهان بدون او چه شکلی بود.
هر مرگی همین است. هر از دست دادنی همین است. هر تولدی، هر به وجود آمدنی همین است. کنارمان خیلیها بودهاند که دیگر نیستند. یادی و خاطرهآی شده اند در گوشهی ذهنمان. اما وقتی چیزی به ما اضافه میشود، آدم جدیدی، شعر جدیدی یا رویای جدیدی، چگونه میتوان تصور کرد قبل از آن چگونه بودهایم؟
- ۹۹/۰۱/۲۰
سخته تصور کردنش. مثل تصور بیزمان بودن دنیای بعدی(به شرط اعتقاد)