مجازمحض ۱ - اشارات نظر
از میان نظر بازیها و اشارههای پنهان عاشقانهای که از سعدی و حافظ گرفته تا همین هوشنگ ابتهاج معاصر تعریفش کردهاند من نظر بازی های مجازی را دوست میدارم. وقتی که در شبکهای، یا گروهی هردویمان هستیم، هردو آشناهای خودمان و آشناهای مشترکی داریم اما هیچ کدام نمیدانند ما با همیم. نمیدانند پنهان از چشمشان چه سر و سری داریم. بی آن که کسی بداند همه کس همیم. دیگران هیچ وقت نخواهند فهمید در جملات کوتاهی که در مقابلشان خطاب به هم مینویسیم و ظاهرا مانند همه، با هم حرف میزنیم چه عشقی نهفته است.
این که بعد از گذاشتن هر پستی یا مطلبی همدیگر را جداگانه خبر کنیم را دوست دارم.این که بگوییم میخواهم این نظر را بگذارم ایرادی ندارد؟ یا کدام یک از این عکس ها را بهتر است بگذارم؟ این هم فکری پنهانی، این اتاق خصوصی پنهانی را دوست دارم. استرس این که در عموم از آنچه از هم میدانیم چیزی از دهانمان بپرد و دیگران بهمان شک کنند را دوست دارم.
این فضای مجازی که یک عده آدم از ناکجا آبادِ جهان در هم میلولند و با هم زندگی میکنند خود به خود مرموز است. من این مرموز بودنمان در این فضای مرموز را دوست دارم.
#عاشقانههایمجازی ۱
پی نوشت: یک سری یادداشت کوتاه دارم با موضوع عاشقانههای مجازی. نمیدانم خوب شدهاند یا نه؟ یا کلاً موضوع درستی برای انتشار است یا نه؟ به هرحال قبلا بعضیهایشان را در کانال منتشر کردهام. اینجا با پیش عنوان «مجاز محض» میگذارمشان.
چه دلم خواست این حال و هوا رو ...
آخ که چه خوبه..
اینکه بگم ایشالا علنی بشه این نظربازی هاتون دعای خوبیه
ولی به نظرم اینجوری کیفش خیلی بیشتره :)