دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

ماشاءالله

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ

با موتور در جاده خاکی منتهی به باغ حرکت می‌کردم که دیدم یک موتوری متوقف شده. ایستادم ببینم مشکلی دارد یا نه؟ که نداشت. گفت ماشاءالله! پسر کی هست؟ گفتم فلانی. گفت ماشاءالله! واقعا تو مصطفی هستی؟ ماشاءالله! آخرین باری که دیدمت خیلی بچه بودی! چقدر ماشاءالله ماشاءالله بزرگ شدی!... خلاصه تشکر کرد و تشکر کردم و از او جدا شدم. هنوز صد متر از او دور نشده بودم که مقابل چشمانش با موتور چنان زمینی خوردم که هنوز بعد از سه هفته زخم‌هایش خوب نشده!

راستی، خودش آمد بالای سرم و بلندم کرد و موتورم را راست و ریست کرد که باز روشن شود و رفت!

  • مصطفا موسوی

خاطرات روشن

نظرات (۱۳)

ماشاالله عجب چشمی...

پاسخ:

ماشالا به چشمش ماشالا !

راستی برادر دیگه چرا سرا به من نمیزنی؟ هر وقت نوشتی و خبر کردی من اومدما...

پاسخ:

راستش رفیق چند وقته درست و حسابی فرصت وبلاگ خوندن دست نمیده وگرنه ما یاران قدیمی رو فراموش نمی کنیم :)

سلام
:) :)

ای بابا خوب بود که میگفت ماشاالله والا معلوم نبود که چی میشد:)

ایشالا به زودی خوب میشین
پاسخ:

سلام. اگه نمیگفت ماشالا که شما دیگه این خاطره رو نمی شنیدین !

  • نیمه سیب سقراطی
  • یا علی ی ی !!! خوب شد گفت ماشالله :))
    پاسخ:

    دقیقا !

    ماشالا به چشماش! ماشالا!
    اشاره به شوری چشم و اینا ....:|
    پاسخ:

    بعله چشمای چشم زننده ش چشم نخوره ایشالا !

    ماشاءالله :))
    خیلی جالب بود. بنده خدا خوبه ماشالا ماشالا کرده. خب بعضیام متاسفانه اینگونه اند.
    و ان یکاد بخوانید و ...
    پاسخ:
    بدیش اینه که شخص چشم شور هم بی گناهه بنده خدا!
    برادرم جلوی پاتو نگاه کن، موتورم بلد نیستی سوار نشو، الکی مردم رو چشم شور جلوه نده:)
    پاسخ:
    به جان خودم یادم نمیاد با موتور زمین خورده باشم قبلش!
    راستشو بگو
    از آخرین باری که کسی ازت تعریف بود چقدر میگذشت که اینقدر هل شدی زدی خودتو له کردی :)))
    هارهارهار
    الکی مثلا من خیلی بدجنسم :|
    پاسخ:
    نه که نیستی؟! در وایع تعریف خاصی هم نکرد فقط تعجب کرده بود که از آخرین باری که منو دیده و بچه بودم چرا انقد بزرگ شدم! توقع داشته همونجوری بمونم!
  • نسیم حوالی دریا
  • سلام و درودهاااا ...


    ماشاالله ...

    اینجور مواقع شما باید این ذکر رو بگین :ماشاالله و لا قوةالابالله

    این آدرس جدید وبلاگمه :)
    پاسخ:
    سلام خانم محمدجانی گرامی
    بله حتما :)
    من هنوزم نتونستم خودم درباره چشم خوردن و زدن متقاعد کنم. یادته ی بار باهم بحث کردیم.
    ولی دست فرمونتم که خوب بود! ماشاءالله
    پاسخ:
    من به بعضی مسائل ماورایی اعتقاد دارم. مخصوثا اونایی که طی سالها به خودم اثبات شده و توی متون مذهبی معابر هم هست. مخصوصا این چشم زدن که توی قرآن هم اومده. و ان یکاد الذین «لیزلقونک بابصارهم»....
    من عمرا ترک تو بشینم!!! ماشاالله ماشالله!!
  • با تو بدون من
  • ماشاا...
    پاسخ:
    ؛-)
    ماشالله داغون شدیا
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">