گزارش کوتاه 03
تقریبا میتوانم بگویم پروژه گلخانه ( که در جریانید با برادرم دو سال است درگیر آن هستیم) با شکست مواجه شد. الیته خیلی وقت است این را فهمیده ام اما نمیخواستم گردن بگیرم.
اجارهای بودن ملک، انتخاب یک محصول نسبتا خاص، کم بودن سرمایه و برخی اشتباهات کاری عوامل اصلی بودند. اما همهی اینها کارگر نمیشد اگر بازار آلوئه ورا خراب نمیشد. اصلی ترین دلیل خراب شدنش این بود که مدت زیادی شکر در کشور کمیای و نایاب شد. و مورد استفاده عمده ی آلوئه ورا در کشور یعنی نوشیدنی، با کاهش و حتی توقف تولید مواجه شد. پس عرضه از تقاضا رد شد و قیمت شدیدا افت کرد و خرید کارخانه ها متوقف شد. پروژهای که دو سال تا کنون وقت ما را گرفته و بیش از صد میلیون هزینه برد، هنوز سرمایه اولیه را هم برنگردانده است! و البته 2 سال دیگر قرارداد داریم...
امسال قصد داشتیم در بازار خشکبار و مشخصا پسته فعالیت کنیم. با سرمایه ای که از فروش محصولمان حاصل میشد. که چون نتوانستیم بفروشیم فعلا آن کار هم موفقیت آمیز نیوده.
این روزها رسما تبدیل به یک جوان تحصیل کردهی بیکار شده ام! اما هنوز در مقابل اصرار خانواده مقاومت میکنم که میگویند در شرکتی کارخانهای جایی مشغول شو! راستش نزدیک به دو سال طعم زندگی کارمندی و کار کردن برای دیگران را چشیدهام. چندان با روحیهام سازگار نیست و تا بتوانم دست و پا میزنم که از آن بگریزم. اما شاید هم تسلیم شوم. به هرحال طلبکار این چیزها سرش نمیشود!
اما بین این خبرهای بد، این خبر خوش را هم بگویم که امروز نتایج آزمون نظام مهنوسی آمد و هر دو ( نظارت و طراحی) را قبول شدم. حدود یک سال دوندگی از الان لازم است تا کد نطام مهندسی را بگیرم و با مُهر آن، آب باریکه ای کنار کارهایم داشته باشم. البته کار پر مسئولیتی است جداً! همین چند وقت پیش بابت مارگزیدگی و فوت کارگری در یک کارگاه ساختمانی، کارفرما و مهندس ناظر مجرم شناخته و به پرداخت دیه محکوم شدند!
خبر که نه، اما حرف مثبت بعدی میتواند این باشد که دارم از ییکاری این روزها استفاده میکنم به نوشتن جزوهها ادامه میدهم. جزوه های آموزشی همین آزمون نظام مهندسی که از طریق سایت "کلیدوازه" که در این زمینه معروف است به فروش میرسانم اگر خدا بخواهد. اولی اش تحت عنوان "راهنمای حل مسائل دودکش" منتشر شده. البته به صورت الکترونیک!
فعلا همین
الخیر فی ما وقع...