ای گور به گور شده!
سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۴۸ ق.ظ
"بعد از بازگرداندن جنازه رضا شاه به ایران در نزدیکی حرم شاه عبدالعظیم آرامگاه و بارگاهی برای او ساخته شد که در سال ۵۹ تخریب گردید. حالا در همان حوالی جسدی مومیایی پیدا شده که احتمالا متعلق به رضا شاه باشد."
با انتشار این خبر فکر میکنید رویکرد مسئولین چه خواهد بود؟ قطعا حکومت حاضر از جسد مومیایی شدهی کسی که دشمنش باشد چندشش میشود! به دلایل خیلی زیادی از جمله:
یک: خب درست است که اغلب شاه ها بد بودهاند اما هر حکومتی بیشترین خصومت را با حکومت قبل از خودش دارد نه قبل تری ها. چون هم برای اثبات چرایی وجودش و هم برای ادامه حیاتش به ایجاد تنفر از آن علاقه دارد و هم از علاقه ای که در برخی اقشار جامعه از آن باقی مانده میترسد. به هرحال الان کسی به بازگشت یک شاهزاده ی قاجار فکر نمیکند اما هستند کسانی - هرچند اندک و هرچند کم عقل - که به بازگشت شاهزادهای باقیمانده از پهلوی فکر میکنند.
دو: پهلوی اول از پهلوی دوم محبوب تر است. چهرهای که از پهلوی اول، درست یا غلط، در جامعهی ما جا افتاده فردی است مقتدر، مصلح، آبادگر که شاید اشتباهاتی هم داشته اما آنقدر خدمتگزار و مقتدر بوده است که حد و حساب ندارد! ضمنا ج.ا.ا. آنقدری که برای تخریب پهلوی دوم هزینه کرده برای اولی هزینه نکرده است.
سه: این مومیایی را نمیشود مصادره یا خنثی کرد. این دیگر برج و خیابان و کاخ نیست که اسمش را عوض کنند یا موزه اش کنند و نهایتا خنثی شود. یک نماد دردسر ساز است که به هرحال علاقه مندان به خودش را جذب میکند.
چهار: به هرحال آزادی بیان در ایران شرایط خاصی دارد. در نتیجه اقشاری که بیانشان مشمول آزادی نمیشود همواره مترصد فرصتی هستند تا رخ بنمایند و چون حرفشان تلنبار میشود، معمولا تبدیل به شلوغ کاری میشود. به خاطر داشته باشیم حکومت در مورد یکی از معدود شاه های محبوب ایران (محبوبیب در حال حاضر، وگرنه هیچ شاهی در زمان خودش محبوب نیست!) یعنی کورش، هنوز نمیداند با قبرش و دردسرهای ۷ آبان آن چه کند. حالا آرمانهای کورش (یا آرمانهایی که به کوروش نسبت داده میشود) با آرمان های ج.ا.ا. تضادی ندارد و حتی همسو هم هست و این مسائل وجود دارد، چه برسد به یکی مثل رضا شاه. مردم هم که جنبه ندارند!
پنج: از زمان امثال کوروش و نادر شاه سالها میگذرد و رفتن مردم بر سر مزار آنها یک سفر سیاحتی است از یک مکان تاریخی. اما سفر به مدفن رضا شاه که معاصر است، یک سفر سیاسی و تقریبا معترضانه و معنا دار است که حکومت به هیچ وجه زیر بار هزینههای ناشی از گسترش چنین چیزی نخواهد رفت!
حالا با این اوصاف، چطور میشود از این دردسر رها شد؟
گزینه ی اول: انکار!
در کشور ما پاک کردن صورت مسئله، راحت ترین، مطمئن ترین و محبوب ترین استراتژی است. به ویژه مسئولین که به واسطهی در اختیار داشتن قدرت، رسانه، مصونیت نسبی در برابر قانون و از همه مهم تر پررویی زیاد، به راحتی میتوانند دروغ بگویند و همه چیز را انکار کنند و خلاص!
گزینهی دوم: الفرار!
اگر بپذیریم که مومیایی متعلق به رضا شاه است به نظر نمیرسد چند راه بیشتر وجود داشته باشد:
راه اول: جسد را با احترام خاصی که معمولا ما برای جسد هر کسی حتی مجرم قائلیم یک گوشهی این سرزمین خاک کنند. به هرحال فقط یک جسد است. البته قطعا محال است این اتفاق بیفتد!
راه دوم: خیلی شیک مومیایی را یک گوشه از یکی از کاخ موزه های تهران که ورودی گرانقیمتی هم داشته باشد بگذارند و زیاد هم قضیه را بزرگ و مهم نکنند! حساسیت و شدت کنترلشان هم بر روی موزه قابل توجیه و قانونی است و مردم به هرحال میپذیرند که اجازه تجمع بیش از ۵۰ نفر در یک سالن یا اتاق از موزه داده نشود!
راه سوم: مومیایی را به خارج بفرستند. البته این مومیایی خارج از ایران محبوب طرفداران پهلوی خواهد بود. اما خب خارج است دیگر! این هم روی سایر میعادگاههایشان. به هرحال سلطنت طلبهای آن طرف آبی چندان جدی گرفته نمی شوند. به نظر راه کم هزینه تری میرسد.
البته این راهها هرکدام هزینههای اجتماعی و سیاسی خاصی برای مسئولین در پی دارد. اما نگران نباشید در کشور ما همیشه راه هایی وجود دارد که هیچ هزینهای نداشته باشند! از جمله:
راه چهارم: بگویند در حال تحقیق روی مومیایی هستیم. بعد از یک مدت که آبها از آسیاب افتاد یک دفعه یک خبر غیر موثق بگوید: آیا مومیایی از مرکز تحقیقات دزدیده شده؟ بعد از یک مدت تایید و تکذیب نهایتا بگویند بله مومیایی گم شده است. و به هرحال کاری است که شده و اصلا همان بهتر. یک نفر را هم مقصر کنند و جریمه اش کنند و فوقش چند سال بفرستند اوین و خلاص!
راه پنجم: بگویند در حال تحقیق و شناسایی مومیایی هستیم. بعد این تحقیق کش پیدا میکند و به نتیجه نمی رسد. قضیه کمی از دهن میافتد. بعد از چند سال تیم جدید میآیند، باز تحقیق. باز زمان میگذرد. بعد کم کم هر کاندیدای ریاست جمهوری که بخواهد خیلی روشنفکر جلوه کند و رای جوان هایی که روبان سبز و بنفش و رنگ های دیگری که کم کم شبیه رنگین کمان میشود را به دستشان آویزان کرده اند را جذب کند وعده ی آزادسازی جسد مومیایی را میدهد. بعدا هم میگوید کمیته رفع حصر مومیایی تشکیل دادیم و قول هایی داده اند و الی آخر! واقعا این اتفاق امکان پذیر است!
پینوشت: همه ی اینها از ضعف عملکرد جمهوری اسلامی در طول عمر خود، به خصوص نیمه ی دوم آن است. وگرنه کسانی که مردم به قیمت جان علیه شان انقلاب کرده اند، خودشان هم نباید انقدر ترس داشته باشند چه برسد به جنازه ی گور به گور شده شان!
یک: خب درست است که اغلب شاه ها بد بودهاند اما هر حکومتی بیشترین خصومت را با حکومت قبل از خودش دارد نه قبل تری ها. چون هم برای اثبات چرایی وجودش و هم برای ادامه حیاتش به ایجاد تنفر از آن علاقه دارد و هم از علاقه ای که در برخی اقشار جامعه از آن باقی مانده میترسد. به هرحال الان کسی به بازگشت یک شاهزاده ی قاجار فکر نمیکند اما هستند کسانی - هرچند اندک و هرچند کم عقل - که به بازگشت شاهزادهای باقیمانده از پهلوی فکر میکنند.
دو: پهلوی اول از پهلوی دوم محبوب تر است. چهرهای که از پهلوی اول، درست یا غلط، در جامعهی ما جا افتاده فردی است مقتدر، مصلح، آبادگر که شاید اشتباهاتی هم داشته اما آنقدر خدمتگزار و مقتدر بوده است که حد و حساب ندارد! ضمنا ج.ا.ا. آنقدری که برای تخریب پهلوی دوم هزینه کرده برای اولی هزینه نکرده است.
سه: این مومیایی را نمیشود مصادره یا خنثی کرد. این دیگر برج و خیابان و کاخ نیست که اسمش را عوض کنند یا موزه اش کنند و نهایتا خنثی شود. یک نماد دردسر ساز است که به هرحال علاقه مندان به خودش را جذب میکند.
چهار: به هرحال آزادی بیان در ایران شرایط خاصی دارد. در نتیجه اقشاری که بیانشان مشمول آزادی نمیشود همواره مترصد فرصتی هستند تا رخ بنمایند و چون حرفشان تلنبار میشود، معمولا تبدیل به شلوغ کاری میشود. به خاطر داشته باشیم حکومت در مورد یکی از معدود شاه های محبوب ایران (محبوبیب در حال حاضر، وگرنه هیچ شاهی در زمان خودش محبوب نیست!) یعنی کورش، هنوز نمیداند با قبرش و دردسرهای ۷ آبان آن چه کند. حالا آرمانهای کورش (یا آرمانهایی که به کوروش نسبت داده میشود) با آرمان های ج.ا.ا. تضادی ندارد و حتی همسو هم هست و این مسائل وجود دارد، چه برسد به یکی مثل رضا شاه. مردم هم که جنبه ندارند!
پنج: از زمان امثال کوروش و نادر شاه سالها میگذرد و رفتن مردم بر سر مزار آنها یک سفر سیاحتی است از یک مکان تاریخی. اما سفر به مدفن رضا شاه که معاصر است، یک سفر سیاسی و تقریبا معترضانه و معنا دار است که حکومت به هیچ وجه زیر بار هزینههای ناشی از گسترش چنین چیزی نخواهد رفت!
حالا با این اوصاف، چطور میشود از این دردسر رها شد؟
گزینه ی اول: انکار!
در کشور ما پاک کردن صورت مسئله، راحت ترین، مطمئن ترین و محبوب ترین استراتژی است. به ویژه مسئولین که به واسطهی در اختیار داشتن قدرت، رسانه، مصونیت نسبی در برابر قانون و از همه مهم تر پررویی زیاد، به راحتی میتوانند دروغ بگویند و همه چیز را انکار کنند و خلاص!
گزینهی دوم: الفرار!
اگر بپذیریم که مومیایی متعلق به رضا شاه است به نظر نمیرسد چند راه بیشتر وجود داشته باشد:
راه اول: جسد را با احترام خاصی که معمولا ما برای جسد هر کسی حتی مجرم قائلیم یک گوشهی این سرزمین خاک کنند. به هرحال فقط یک جسد است. البته قطعا محال است این اتفاق بیفتد!
راه دوم: خیلی شیک مومیایی را یک گوشه از یکی از کاخ موزه های تهران که ورودی گرانقیمتی هم داشته باشد بگذارند و زیاد هم قضیه را بزرگ و مهم نکنند! حساسیت و شدت کنترلشان هم بر روی موزه قابل توجیه و قانونی است و مردم به هرحال میپذیرند که اجازه تجمع بیش از ۵۰ نفر در یک سالن یا اتاق از موزه داده نشود!
راه سوم: مومیایی را به خارج بفرستند. البته این مومیایی خارج از ایران محبوب طرفداران پهلوی خواهد بود. اما خب خارج است دیگر! این هم روی سایر میعادگاههایشان. به هرحال سلطنت طلبهای آن طرف آبی چندان جدی گرفته نمی شوند. به نظر راه کم هزینه تری میرسد.
البته این راهها هرکدام هزینههای اجتماعی و سیاسی خاصی برای مسئولین در پی دارد. اما نگران نباشید در کشور ما همیشه راه هایی وجود دارد که هیچ هزینهای نداشته باشند! از جمله:
راه چهارم: بگویند در حال تحقیق روی مومیایی هستیم. بعد از یک مدت که آبها از آسیاب افتاد یک دفعه یک خبر غیر موثق بگوید: آیا مومیایی از مرکز تحقیقات دزدیده شده؟ بعد از یک مدت تایید و تکذیب نهایتا بگویند بله مومیایی گم شده است. و به هرحال کاری است که شده و اصلا همان بهتر. یک نفر را هم مقصر کنند و جریمه اش کنند و فوقش چند سال بفرستند اوین و خلاص!
راه پنجم: بگویند در حال تحقیق و شناسایی مومیایی هستیم. بعد این تحقیق کش پیدا میکند و به نتیجه نمی رسد. قضیه کمی از دهن میافتد. بعد از چند سال تیم جدید میآیند، باز تحقیق. باز زمان میگذرد. بعد کم کم هر کاندیدای ریاست جمهوری که بخواهد خیلی روشنفکر جلوه کند و رای جوان هایی که روبان سبز و بنفش و رنگ های دیگری که کم کم شبیه رنگین کمان میشود را به دستشان آویزان کرده اند را جذب کند وعده ی آزادسازی جسد مومیایی را میدهد. بعدا هم میگوید کمیته رفع حصر مومیایی تشکیل دادیم و قول هایی داده اند و الی آخر! واقعا این اتفاق امکان پذیر است!
راه ششم: راه ششم به بعد را شما بگویید؟!
پینوشت: همه ی اینها از ضعف عملکرد جمهوری اسلامی در طول عمر خود، به خصوص نیمه ی دوم آن است. وگرنه کسانی که مردم به قیمت جان علیه شان انقلاب کرده اند، خودشان هم نباید انقدر ترس داشته باشند چه برسد به جنازه ی گور به گور شده شان!