رقابت
زمانی برای کنکور ارشد درس میخواندیم. منابع کنکور ارشد مثل کنکور کارشناسی معروف و واضح نبودند. آن زمان اینطور بود ولی تازه داشت به سمت شبیه کنکور کارشناسی شدن حرکت میکرد. الان نمیدانم چطور است.
خلاصه این که چه بخوانیم و چه نخوانیم خیلی مهم بود. گاهی یک جزوه دست نویس بدخط بیشتر از کتاب فلان انتشارات پر طمطراق موثر بود.
یک روز با یکی از دوستانم نشسته بودیم توی سلف دانشگاه. یکی دیگر از همکلاسیهایمان آمد. بحث درس و کنکور شد. از دوستم پرسید برای فلان درس چه منبعی میخوانی؟ دوستم جواب درستی نداد و اصطلاحا طرف را پیچاند! بعد که او رفت گفتم چرا نگفتی؟ گفت کل تابستان را که او رفته دنبال خوشگذرانی من توی گرما و توی ماه رمضان رفته ام کلاس کنکور، پول خرج کرده ام، با این استاد و آن استاد چانه زدهام، تحقیق کردهام و به فلان جزوه رسیدهام. حالا بیایم مفت و مسلم لقمه آماده را دست او بدهم؟ مخصوصا که کنکور ارشد تعداد قبولی اش کم و رقابتش حساس است. شاید همین یک نفر و یک نفر دوست او باعث شوند من از رشته-دانشگاه مورد علاقهام محروم شوم و...
آن زمان نمیدانستم چه بگویم و چه جوابی بدهم. الان هم نمیدانم. اما یادم است که توی دلم از خدا خواستم هیچ وقت مرا صاحب چنین نگاهی نکند!
- ۹۷/۰۱/۱۷