یک هفته دور از میادین!
قصد داشتم یک ابزار مناسب پیدا کنم برای برش لولهی پلی اتیلن. کاری که توی بازار همه با یک ابزار رایج ولی به درد نخور انجامش میدهند. واقعا که بازار مبهم و محدودی است و اگر کمی قدرت و کمی هم ایده داشته باشی میشود واردش شد و کارهای متفاوت زیادی انجام داد!
خوشحال بودم که قرارداد خرید اتصالات را بستهام و با همان انرژی توی بازار ابزار حسن آباد خیلی گشتم و از این پاساژ به آن پاساژ رفتم. بعد هم همینطوری قدم زنان تا خانهی خواهرم که منیریه بود پیاده رفتم! خیلی خسته بودم اما خودش و شوهرش هنوز از سر کار نیامده بودند. کار کوچکی هم حوالی گمرک داشتم. باز هم پیاده تا آنجا رفتم. میدان رازی که رسیدم ساعت ۷ شب بود و کم کم درد را توی پایم حس میکردم! و وقتی با دامادمان رفتیم چهاردانگه که ماشینش (که به دلایلی توی پارکینگ محل کارش گذاشته بود) را بیاوریم کارم کاملا به لنگ لنگان راه رفتن کشید!
حالا هم پایم را بستهام و توی خانه بست نشستهام. طوری پایم درد میکند که برای ادامهی کارها برادر گرامی را از شیراز فرا خواندم! خرید یک دستگاه جوش لوله، یک دستگاه پروفیل بُر که قرار است برای برش لوله شخصی سازی شود، یک موتور سیکلت و احتمالا یک جفت بیسیم برای سر پروژه کارهای پیش رو است! و من امیدوارم یک روزه همهاش انجام شود!
- ۹۶/۱۱/۱۶