کنار پنجره، پشت این باران
پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۹ ق.ظ
معشوق مغرور من
کاش میشد بیایی
و یک بار دیگر
با هم سرِ این میز
دربارهی عشق
سکوت کنیم...
۲۷ بهمن ۹۵
معشوق مغرور من
کاش میشد بیایی
و یک بار دیگر
با هم سرِ این میز
دربارهی عشق
سکوت کنیم...
۲۷ بهمن ۹۵
سوال کردم از او عشق چیست؟ چشمانش
سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود
(سید حمید رضا برقعی)
نقش مهمی در این نمایشنامه ندارم ؛
قرار است او
در یک کافهی کوچک
آن طرف میز بنشیند
و من،
این طرف میز
نباشم ...