دست فروش
به نام خدا. اربعین سالار شهیدان، پسر خلف علی ابن ابی طالب را تسلیت میگویم.
گفتم علی، چون این روزها همهمان در کوچه و خیابان، در روزنامه و خبرنامه، در اداره و در مغازه، و هر جای دیگری که نگاه کنیم یاد عدالت علی میافتیم، از بس که با آن متضادند!
با خبر شدیم (و دیدیم) که در یکی از شهرستانها مأمور(مزدور؟) شهرداری، برای جمع کردن بساط پیرزنی که برای لقمه ای نان حلال شرافتمندانه کار میکند (و یحتمل حق شهرداری یا همان شیتیل مرسوم را نداده) چطور بیشرفانه روی او دست بلند میکند.۱ و مردم و مردهای بیغیرتی که فقط تماشا میکنند. که به قول امام علی اگر کسی از غم این حادثه دق کند رواست!
برای مسئولینی که خیلی حواسشان پرت شده و عجیب دارند شبیه کسانی میشوند که علیهشان انقلاب کردند،بلکه بدتر؛ برای آنهایی که دو دستی به میزشان، به دنیایشان چسبیدهاند و یادشان رفته که روزی باید جواب پس بدهند؛ برای یادآوری به آنها این تکه از سخنان امام علی که خیلی هم از او دم میزنند را میگذارم. بخشی از نامه ی ۵۱- به مأموران مالیات:
«....
فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ فَإِنَّکُمْ خُزَّانُ الرَّعِیَّةِ وَ وُکَلَاءُ الْأُمَّةِ وَ سُفَرَاءُ الْأَئِمَّةِ وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ وَ لَا تَبِیعُنَّ لِلنَّاسِ فِی الْخَرَاجِ کِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَیْفٍ وَ لَا دَابَّةً یَعْتَمِلُونَ عَلَیْهَا وَ لَا عَبْداً وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَکَانِ دِرْهَمٍ وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ...»
«... پس داد مردم را از خود بدهید و در برآوردن حاجتهاى آنان شکیبایى ورزید، که شما رعیت را گنجورانید و امت را وکیلان و امامان را سفیران. حاجت کسى را روانا کرده مگذارید، و او را از آنچه مطلوب اوست باز مدارید و براى گرفتن خراج، پوشش زمستانى و تابستانى رعیت را ، و چارپایى که بدان کارکنند و بنده اى را که در اختیار دارند، مفروشید. و براى دِرهمى کسى را تازیانه مزنید و دست به مال کسى مبرید...»
۱ الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایم...
پی نوشت: از طولانی شدن مطلب عذر میخواهم.