آغاز:
عکس گرفتن ما با هم گناه است؟ نمیدانم. عکاس که گفت بگویید «سیب».
پایان:
گفته بودم که اگر روزی بشود که با تو عکس دو نفره بگیرم از خوشحالی می میرم؟
الان همان لحظه ست. تو کنار منی، دور بین در دست عکاس. دستش روی ماشه. شلیک. چیلیک.