دلم میخواهد چرخ فلک چند روزی دست از سرمان بردارد که کمی نفس بکشیم. مثلا با هم برویم مسجد نصیر الملک شیراز. تو چادر رنگی سر کنی و بنشینی کنار یکی از ستونهای شبستان و در حالی که صورتت رنگ در رنگ شده برایم آهنگ «باز باران» را بخوانی و من سر بر روی زانوی تو مقرنسها را نگاه کنم و آهسته خوابم ببرد. مثل الان که خوابم برده بود و داشتم همین ها را توی خواب میدیدم...
- ۵ نظر
- ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۴