قهر تو...میکند چه ها با من!
میشود مثل مرغ سرکَنده
قلب من لحظهای بیاساید؟
توی قلبم دوباره میشویند
گاه باخشم و گاه با اکراه
رختهای جُذامیان شاید
در سرم یک نفر عزادار است
از صداهای شیونش تا صبح
خواب در چشم من نمی آید:
زنِ شو مردهی جوانی که
ناخنش را به سنگ میساید
صورتش را به چنگ میساید
۱ آذر ۹۵
ایده از اینجا
- ۶ نظر
- ۰۱ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۵