دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوش خوردن زخم» ثبت شده است

داشتم به این فکر می کردم که ما وقتی به هم رسیدیم، هر کدام روی قلبمان زخمی داشتیم به چه عمیقی! زخم داشتیم اما مرهمان کجا بود؟! فقط همدیگر را داشتیم. چه کنیم؟ چه نکنیم؟ سر آخر زخم هایمان روی هم گذاشتیم و انقدر به هم فشردیم تا هر دو بند بیایند. همینطور که قلبمان، زخم‌مان، روی هم بود محو تماشای یکدیگر شدیم و حواسمان پرت شد. و نفهمیدیم از کجا و از کِی زخم هایمان به جای خودشان،  به یکدیگر جوش خوردند! و شدند جزئی از هم. و شدیم جزئی از یکدیگر ...

حالا ترس برم داشته.وای اگر حواسمان از حواس پرتی‌مان پرت شود... وای اگر قلب هایمان، زخم هایمان، از هم جدا شود... دردش حتی بیشتر از قبل است. وای اگر زخم کهنه سر باز کند. وای...

  • مصطفا موسوی