دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

چیلیک

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۱۰ ق.ظ
میگویند هرکس را به چیزی سرزنش کنی دچارش می‌شوی. قبلا موقع عکس گرفتن همیشه می‌گفتم مادر من، عکس پرسنلی که نیست. راحت باش. خودت باش. اما گوش نمی‌داد. حالا خودم هم موقع عکس گرفتن انگار عصا قورت داده ام. نمی دانم کجا را نگاه کنم. نمیدانم چطور لبخند بزنم که اگر طبیعی نیست مضحک هم نباشد. نمیدانم به کدام رخ بایستم و از همه بدتر. نمیدان دست هایم را چه کنم؟ دو طرف بدنم اویزان نگهشان دارم مسخره ست. دست بغل بایستم سینه و ساعد و غبغبم باد میکنند! نهایت ابتکارم این است که چهارتا انگشتم را توی جیب شلوارم کنم و شستم را به طور زیرکانه ای بیاورم بیرون که انصافا ژست خالتوری ست. بلد نیستم مثل خیلی ها یک پایم را بالاتر بگیرم یا دستم را باز کنم یا به افق نگاه کنم یا خلاصه هرجوری شده دست و پایم را به هم گره بزنم که عکس هایم ذره ای با هم تفاوت داشته باشند. وقتی میخواهم ژست بگیرم فکر میکنم کار مسخره ای ست امت وقتی عکس ژست گرفته ی کسی را می بینم به نظرم خوب است اما دفعه ی بعد باز هم...
ول کن نصفه شبی مصطفا! به ملت چه ربطی دارد این حرف ها؟ نمیدانم. بخوابم بهتر است!
  • مصطفا موسوی

نظرات (۳)

تمرین میخواد:|
پاسخ:
معلم میخواد!
اتفاقا همین مشکلو من با مامانم دارم! البته هنوز به خودم اثر نکرده !
با خط آخر پستت موافقم:)
پاسخ:
دست شما درد نکنه!
  • با تو بدون من
  • اگر یک عکاس خوب داشته باشید همه ی این گره خوردن ها حله!
    پاسخ:
    از هیچی شانس نیاوردیم!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">