جوان گرایی
جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ
اصرار بر جوانگرابی، مثل اصرار بر وزیر زن داشتن در کابینه است! به خودی خود ارزشی ندارد. در آن مورد، دچار یک نوع تبعیض جنسیتی پنهان میشویم که زنان را یک اقلیت در نظر میگیرد که باید نمایندهای در دولت داشته باشد. و این (از وجه تئوری) با شایسته سالاری تعارض دارد. جوان گرایی هم که این روزها و در آستانهی انتخابات مجلس مد شده است، همین ایراد را دارد. سن کمتر برخی افراد مزیت ویژهای محسوب نمیشود. و چه بسا جوانانی که نامشان مطرح میشود را میبینیم که نسخهی به روز شده و خطرناک تر پدران یا هم فکران بازنشسته شان هستند. اگر قرار است جوان گرایی شود، باید در تفکر جوان باشد نه در سن و سال. فکرهای فرسوده را با آدمهای حاملشان دور بیاندازیم و فکرهای جوانتری که تا به حال فرصت و اجازهی حضور نداشتهاند را بیاوریم. این میشود جوانگرایی.
پی نوشت: این حرفها کلی بود نه درمورد مملکت خودمان و انتخابات مجلس آن! چون لازمهی این حرفها چیزهایی مثل فعالیت آزادانه و مؤثر احزاب و آزادی در انتخاب است که شوخیای بیش نیست!
یه مقدار مخالفم باهات. مهمه که گروه های مختلف جامعه در مجلس و لایه های مختلف دولت و کابینه نماینده داشته باشن. کلا تکثر به دموکراسی کمک می کنه چون گروه های مختلف دید مختلفی رو با خودشون میارن و نیازهای مختلفی دارن. البته موافقم که شایسته سالاری اصل ماجراست ولی مساله اینه که مرد سفید میانسال(و در مملکت ما به مسن و سالمند) به دلیل تکیه زدن طولانیش بر اریکه قدرت از رانت برخورداره. در واقع چون سالها در پستهای مختلف بوده و بالا اومده هم رانت ارتباطی و هم رانت اطلاعاتی و هم رانت سیاسی داره. غیر از اون کلیشه های ذهنی هم بر ضد گروه های دیگه جامعه مثل زنان، جوانان، اقلیت های دینی، معلولان و... است. یعنی کلیشه هایی وجود داره که میگه مرد سفید میانسال بیشتر می فهمه یا بهتر می تونه مشکلات رو حل کنه یا شهروندتر از بقیه است و الویت ها باید به اون داده بشه. برای همین در خیلی کشورها قوانینی وضع میشه یا فعالیتهایی انجام میشه که این سیکل شکسته بشه. مثلا از بین افرادی با شایستگی یکسان اونی انتخاب میشه که جز گروه اقلیته، یا کارهای مشابه.
البته که در ایران ما نه شایسته سالاری داریم، نه صداقت، نه قانون، نه مبناهای دموکراسی که کار رو برای همه سخت تر می کنه و برای زنان و جوانان و اقلیتها و... بیشتر از بقیه.