دلستون

نگفتنی های از دهان در رفته ی مصطفا
دلستون

نخلستون خونه ی نخلا ؛
دلستون آرامگاه منه.
________________

Home

صفحه اینستاگرام

کانال تلگرام

About

آدرس کوتاه شده برای لینک دادن در بلاگفا :

http://goo.gl/Rql0Wp

.

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

-چرا بچه دار نمیشین؟

+ خون‌مون به هم ...

-خب پس چرا ازدواج کردین؟

+جون‌مون به هم ...


پی نوشت: زن و شوهری در فامیل داریم که با علم به این که خونشان به هم نمی‌خورد و نباید بچه دار شوند با هم ازدواج کرده اند! نظر شما چیست؟!

  • مصطفا موسوی

آهای در خون من جاری

در قید رگ های منی

گفتی قیدت را بزنم؟


۸ فروردین ۹۴

پی نوشت: شعر، مضمون تکمیل شده ای از یک جمله ی مستعمل در بین فنچ های عاشق پیشه ی دهه هشتادی ست! (قیدت و رگمو با هم زدم!) که البته آن جمله حلقه ی ارتباط بین دو اتفاق را ندارد! که من سعی کردم از چرم این کفش تا به تا برای خودم کفش سالم تری بسازم!

  • مصطفا موسوی
میگویند هرکس را به چیزی سرزنش کنی دچارش می‌شوی. قبلا موقع عکس گرفتن همیشه می‌گفتم مادر من، عکس پرسنلی که نیست. راحت باش. خودت باش. اما گوش نمی‌داد. حالا خودم هم موقع عکس گرفتن انگار عصا قورت داده ام. نمی دانم کجا را نگاه کنم. نمیدانم چطور لبخند بزنم که اگر طبیعی نیست مضحک هم نباشد. نمیدانم به کدام رخ بایستم و از همه بدتر. نمیدان دست هایم را چه کنم؟ دو طرف بدنم اویزان نگهشان دارم مسخره ست. دست بغل بایستم سینه و ساعد و غبغبم باد میکنند! نهایت ابتکارم این است که چهارتا انگشتم را توی جیب شلوارم کنم و شستم را به طور زیرکانه ای بیاورم بیرون که انصافا ژست خالتوری ست. بلد نیستم مثل خیلی ها یک پایم را بالاتر بگیرم یا دستم را باز کنم یا به افق نگاه کنم یا خلاصه هرجوری شده دست و پایم را به هم گره بزنم که عکس هایم ذره ای با هم تفاوت داشته باشند. وقتی میخواهم ژست بگیرم فکر میکنم کار مسخره ای ست امت وقتی عکس ژست گرفته ی کسی را می بینم به نظرم خوب است اما دفعه ی بعد باز هم...
ول کن نصفه شبی مصطفا! به ملت چه ربطی دارد این حرف ها؟ نمیدانم. بخوابم بهتر است!
  • مصطفا موسوی

مثل کسی که یک هفته گرسنگی بکشد و فقط جمعه یک غذای مفصل و سنگین بخورد، و هم از گرسنگی اش زجر بکشد هم از سیری اش؛ تعطیلات برایم خسته کننده شده. ترجیح میدادم هفته ی آخر هر فصل تعطیل باشد تا این که عملا سه چهار هفته ی نوروز.

دوست دارم الان بروم سر کار و این یک هفته را نگه دارم برای مثلا آخر شهریور که برای یک روزش له له میزنم.

  • مصطفا موسوی

گناه ها ماهیت های متفاوتی دارند. بعضی گناه ها کار راه اندازند. دروغ معمولا اینگونه است. بعضی گناه ها سودآورند. مثلا غلو در معامله (که بدجوری رایج است). بعضی گناه ها تسکین دهنده اند. مثل فحش دادن. اما بعضی گناه ها واقعا لذت بخش اند. من تا به این سن که رسیده ام گناهی لذت بخش تر از غیبت کردن ندیده ام. و بارها به این اندیشیده ام که چرا غیبت انقدر لذت بخش است؟ (البته لذت بخش برای وقتی غرق در گناهی و به زشتی های آن واقف نیستی یا آن لحظه حواست نیست). شما فکر می کنید چرا غیبت اینقطوری است؟

من فکر میکنم وقتی انسان غیبت می‌کند ناخودآگاه و به خاطر ماهیت غیبت کردن، ظاهرا در جایگاه یک انسان کامل قرار می گیرد(یک جایگاه کاملا دوست داشتنی). چون وقتی صفتی را به کسی نسبت میدهد بدیهی ست که خودش فکر میکند آن را ندارد و ناخودآگاه می بیند که اطرافیانی که با او در غیبتش هم سفره اند* هم معتقدند او لابد آن صفت را ندارد که به دیگری نسبتش می دهد. پس هر چه بیشتر بگوید و صفات بد بیشتری برای سوژه بشمارد، خودش کامل تر است. واقعا این مسئله ناخودآگاه است. چون حتی وقتی طرف می گوید من خودم بی عیب نیستم اما فلانی اینطور است .... یک ظاهرا تواضع عظیم برای خودش میسازد که این تواضع هم در راستای همان انسان کامل بودنش قرار می‌گیرد.

عامل دیگری که غیبت کردن را دوست داشتنی می کند این است که هنگام غیبت، انسان حس نزدیکی زیادی به هم سفره های غیبتش پیدا می کند. چون «ما» در یک طرف و«او» در طرف دیگر است. و این «ما در یک طرف» بودن عاملی ست که تشویق میکند یکی من بگویم و یکی دیگری بگوید و هی تنور داغ شود و هی سوژه منفور تر و ما محبوب تر شویم.

عامل دیگر این که مثل ربا و ریا و زنا و‌کم فروشی و...  نیست که نیازمند زرنگی و دانستن اصول خاصی باشد. هیچ تخصصی نمی خواهد! عامل دیگر این است که غیبت کردن یک‌گناه مستقل است. مثلا شما نمی توانید همینطور بیخودی دروغ بگویید. باید موقعیتش پیش بیاید. یا نمیتوانید همینطور که دور هم نشسته اید بی انصافی‌کنید. اما غیبت مستقل است. میتوان در هر‌جمعی و به هر طریقی سفره اش را پهن کرد و سرگرم شد. واقعا سرگرم کننده است. عامل دیگرش این که انجامش ساده است. مثلا در یک جمع سه نفره وقتی یکی کاری میکند، دو نفر دیگر میتوانند به راحتی و فقط با یک نگاه ملیح به یکدیگر، با هم غیبت نفر سوم را بکنند.

عوامل لذتبخش بودن غیبت بسیارند. در این روزهای دید و بازدید بهترین فرصت است تا با دقت در مصادیق اجرای این رسم دیرین ، شما هم بعضی از این عولمل را استخراج‌کنید و به ما هم یاد بدهید. با تشکر.


"و لا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم أنْ یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه، و اتقوا الله، إن الله توّابٌ رحیمٌ...؛

و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است. " (حجرات/۱۲) 

  • مصطفا موسوی